متن پدر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پدر
هرچه کردم بکنم وصف تورا، شعر کم آورد
به وصفت سپید رو سیاه و غزل ناچیز است
ای شانه هایت کوه و دستهایت روایت مردانگی
در عالم واژه ها نام پدر از عشق لبریز است
ارس آرامی
به توصیفت واژه حقیر و شرح تو محال است پدر
هرچه کردم بکنم وصف تو را، شعر کم آورد
ارس آرامی
دستهایشان را که بو میکنی
بوی زحمت می دهند
بوی حامی بودن
بوی محبت بی دریغ افسانه ها
پدر که باشد تمام دنیا برایت بهشت میشود
و تمام رویاهایت قهرمان دارد
□□□
پدر که جهانش را عوض کرده باشد
حس تنهایی غریبی داری
اما باور کن ...
روح او باز...
پدر
دمادم عشق را تفسیر کردی
دلم را با خودت درگیر کردی
شکستی مثل یک آئینه اما
گل خورشید را تکثیر کردی
◇◇◇
به چشمت برکه امید دیدم
شبی که ماه می تابید دیدم
دلت در پشت کوه غم نهان بود
لبانت را که می خندید دیدم
◇◇◇
برای سرنوشتم...
پدر روزی بدون احترام و عشق نمیخواهد
پدر کادو گرانتر ازحدیث عشق نمیخواهد
پدر را توانی احترامش را بجا آور
که او از تو زرو زیور ,زمین و خانه و مسکن نمیخواهد
روز پدر مبارک
👌غزلی درباره پدر
پدر یعنی امید و زندگانی
پدر یعنی چراغ و روشنایی
پدر یک نعمت بی انتها است
پدر یعنی اگرخواهی توانی
اگرخواهی شناسی دوستی را
پدر یعنی حمایت مهربانی
همیشه درتلاش ورنج باشد
پدر یعنی تلاش و جانفشانی
برای بچه هایش درتلاش است
پدر یعنی درک و قدردانی...
آفتابِ پدر؛
وقتی به غروبی وحشی تن داد،
این آرزوهای من بود که-
در پیچ و خم زندگی گم شد.!
پدر و مادر...
تو سن بالا، پدر و مادر داشتن خیلی خوبه، البته پدر و مادر خوب.
چون تو این سن، پدر و مادر دیگه اون نقش پدر و مادری را بازی نمیکنند، مثل یک دوست میشن واسه آدم، دوستهای خوب، دوستانی که به هیچ قیمتی و به هیچ دلیلی...
غم در آنجا فروکش می کند
آفتابش پرنور تر از همه جاست
برف های زمستانش گرمی شن های ساحلی تابستان را دارد
دیوارهایش بلند و مستحکم
تا زمانی که چراغش روشن است,سفره اش گرم است
جاده اش هموار
دروازه هایش باز
جنگلش سرسبز
و درختانش پربار
قطعا تکه ای از...
❤ پدرم
چه خوشبخت بودم
آن زمانکه
دستهای کوچکم
با حرارت دستهای مردانه ات
گرم می شد
اما افسوس....
صد افسوس
باورم نیست
نباشی و من نفس بکشم
نفس نیست
بلکه هرثانیه
نفس کشیدن بدون تو
قفسی بیش نیست
دوستت داشتمو....
دارمو....
خواهم داشت...
ساناز ابراهیمی فرد
آزرده شد زمستان
وقتی درز پنجره ها را
گرفت پدر
تک درختی متروکم،
مطرودِ بیابان حتا!
***
بودنم بی تو، پدر!
معنای پوچی نمی دهد؟
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
وقتی چشمانمان..
کنج اتاق خلوتی را می گزیند
می دانیم زمستان رسیده است
و عمر ما در رکود باتلاقی مسدود است
وقتی سوار الاکلنگ چوبی می شویم
و باد از سر ما می گذرد
لحظه ای طعم شیرین خوشبختی را می چشیم
احساس دوران کودکی
احساس باهم بودن
و احساس...
وقت تنگ است و پدر در پی آب
دل تنگ است و پدر در پی نان
که کند سیر دل کودک را
روز سخت است و شب زیست طویل
خوردن اندک ، روده ها هشیار
پدر در پی آب ، پدر در پی نان
که کند سیر دل کودک را...
ایران..
اسمش هم ابهت دارد..
ولی مردمانش..
همه غریبه پرستند..
میدانید..
ایران ، همچون پدریست که تا حد توانش ، هر چه فرزندانش میگویند را برایشان فراهم میکند ..
ولی با این حال ، بازهم فرزندانش میگویند : ببین آمریکا چقد خوبه ، اروپا چقد خوبه ، چقد بچه هاشو...