مادر ای پرواز نرم قاصدک مادر ای معنای عشق شاپرک ای تمام ناله هایت بی صدا مادر ای زیباترین شعر خدا روزت مبارک عشق من
وز شوقِ این محال که دستم به دست توست من جای راه رفتن پرواز میکنم ... ️️️
از وقتی به خاطر دارم تو همیشه مرا تشویق کرده ای و به من بال پرواز داده ای. وقت هایی که از همه چیز ناامید شده ام ایمان تو مرا قوی کرده است و امیدو دوباره برای تلاش پیدا کرده ام . حالا میخواهم به تو بگویم که تو بهترین...
صدای یک پرواز فرود یک فرشته آغاز یک معراج و شروع یک زندگی تولدت مبارک
من به پرواز نمیاندیشم به تو میاندیشم به تو که بهتر از اندیشهی یک پروازی
شعار سینگل ها در ولنتاین ولنتاین مال این جوجه هاس... عقاب همیشه تو اوج پرواز میکنه (ستاد روحیه دهی به سینگلای بد بخت)
مادرم فرشته است ولی هیچوقت ندیدم پرواز کند زیرا به پایش من را بسته بود،برادرم را،پدرم را و همه ی زندگیش را
خوشحال باش دختر زیبای من! برو ، بدو ، پرواز کن ، آرزو کن ، بزرگ شو! درد بکش یا خوش گذرانی کن ، ولی زندگی کن! کمی زندگی کن!
همیشه کسانی هستند که نمی خواهند پرواز تو را ببینند تو به پروار فکر کن نه به آنها
میگویی دوستم داری و نمیدانی چه احساس خوشبختی ای در من زنده میکنی... شنیدن دوستت دارم از مردی که عاشقش هستی،لذتی وصف نشدنی دارد... دو بال پرواز به من میدهی... ️️️
من اگر مرغ هم بودم بازهم براى رسیدن به آرزوهایم پرواز میکردم
توی واپسین نفس تو یادمی هم پرواز باز تو میتونی فقط باشی برام نفس ساز
زمین را از یاد برده ایم. آری! زمین را که حالا زیر سرب و دود رسوب کرده است از یاد برده ایم. نفس هایمان به هوایی عادت کرده است که در آن، خبری از پرواز پرنده نیست. روز زمین پاک گرامی باد
هر صبح ڪه با خندہ ی نابت شود آغاز از شوق ڪنم تا دلِ آغوش تو پرواز
داشتن تو قوت پرواز برای این بال شکسته است
پرواز در آسمان آرزوها و فرود در فرودگاه موفقیت را برایت آرزومندم ! تولدت مبارک
میتوان هر چیزی را تولد نامید مثل تولد یک ستاره و شروع نور افشانی مثل تولد یک شکوفه و دادن زیبایی به درخت مثل تولد یک پروانه و پرواز بر گلها مثل تولد یک صدا، صدایی که دوباره خدارا بخواند مثله تولد یک امید در دل دنیایی از ناامیدی مثل...
همه چیز... از یک دوست داشتنِ ساده شروع شد! تو گفتی : دوستت دارم و من تا عشق تا بینهایت تا خدا... پرواز کردم!
من از این دورها از پشت فرسنگ ها فاصله قلب سرخم را به سوی تو به پرواز در می آورم می آیم تا کنج شش گوشه ات آنجا که تا آسمان و ملکوت یک چشم بر هم زدن راه است ... می آیم تا در آغوش ضریحت عشق را پیدا...
آدمی بودن غم انگیز است وقتی هوای آسمان به سرت بزند و بال پرواز نداشته باشی...
الا ای برف! چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟ بر این دنیا که هر جایش رد پا از خبیثی است مبار ای برف! تو روح آسمان همراه خود داری تو پیوندی میان عشق و پروازی تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها تو که فصل سپیدی را سرآغازی...
بهار دستم را نگرفت، رفت مُشتی پَر در مردمکم پرواز کرد.
دو پرنده یادمانِ پروازی و گلویی خاموش یادمانِ آوازی.
عصر دی روی دیوار پس از پرواز لنگه کفش قرمز