دلم میخواد بیام پیشت.. بزارم سر روی دوشت بگم میمیرم از عشقت برم گم شم تو آغوشت.
آدم است دیگر... هرچقدر هم که قوی باشد، گاهی وقت ها نیاز دارد، مچاله شود در آغوش کسی...
بہ اندازهٔ یڪ شب خوابِ راحت و یڪ روز خیالِ راحت در آغوشم بگیر خدایا…
و در معراج آغوشت پر از حال خوشایندم.. .
بدون شک آغوش آبان ماهی ها هشتمین عجایب دنیاست... واردش که میشوی زمان برایت بی معنا میشود... آبانی یعنی فرمانروای احساسات...
آغوش تو وا کن واسم امشب / دلم غم داره واسه نبودنت امشب دیروز گذشت بی تو برام چه سخت / دلم میخواهد آرام بخوابم تو آغوشت امشب
حال من دماسنج حال توست وقتی خوبی گرمتریڹ آغوشها را در آستین دارم بد ڪه باشد حالت خودم ڪه سهل است تمام دنیا یخ میزند از سردی لبخندم
به گلستان نروم تا تو در آغوش منی
به تمام ایستگاه های شهر حسودی میکنم! آنها لحظه ای تو را بی هیچ احساسی در آغوش میگیرند! اما من تو را با این همه احساس از دست داده ام...
در گوشه ی آغوش تو آرام ترینم .
لبخند تو موسیقی شرقی چشمات اقیانوس آرامه بوی تنت دنیامو پرکرده هرشب توی آغوش تو جامه
آغوش آغوش/می ریزند بدون بوسه/گریه ی درختان
تنم هر روز بهانه ی آغوشت را می گیرد و از این داغ تر جهنمی نیست
پیراهنم بوی تورا میدهد ازبس که خیالت را شبهادرآغوش دارم.
من حوض لب کاشی تو فواره چه تشبیهی بازا به آغوشم ببین من از تو لبریزم
با هر کس میشه خندید... ولی!!! فقط در آغوش یک نفر میشه گریه کرد
به آغوشم بکش... ذوبم کن در خودت آنوقت است که با هم میشویم *یکی*...!
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای آنجا برای عشق شروعی مجدد است
مثل یک شعر مرا تنگ در آغوش بگیر که هوای غزلم سخت شبیه تن توست
و پس از مرگ مرا تنگ در آغوش بگیر حقم این است که در موطن خود دفن شوم
فردایی در کار نیست ما را می خوابانند تا ندانیم دوباره در آغوش امروز متولد می شویم