یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
قسم به عشق بزرگم!قسم به جان عزیز! گرانبهاتری از هر چه در جهان عزیز...
هنوز هم برای تو، برای لحظه هایمانبه هر چه امتحان شوم _قسم به عشق_ حاضرم...
قسم به چشم تو ، که کور باد چشمانم اگر به غیر تو با دیگری نظر دارم...
به حریر نگاهت قسمعاشقانه هایمان را بهغزل هایمسنجاق کرده ام...
قسم به فقر که حلّالِ رنگِ ایمان است!قسم به "نان" که میانِ حروفِ انسان است!...
قسم به عشقکه هیچ به دل نشسته ایز دلنخواهد رفت.....!...
هر شب قسم دادم خدا را عاشقم باشیهر شب یقین کردم خدای دیگری داری......
قسمبه علف های زیر پایمکه بهار آمدنتهرگز نیامد...
قسم خوردم به چشمانت فراموشت کنم اماچرا باران که می گیرد فقط یاد تو می بارد ؟...
من خیلی دوست دارماخیلیبه چشات قسم...
قسم میخورم ...تا وقتی قلبم میتپه تا وقتی زنده ام وفادار تو باشم و به پای خودت پیرشم...
اسمت قسم راست منه...
خدای خوبمبه بزرگیت قسمهیچکس را به کسیکه قسمتش نیست عادت ندهکه تاوان خاطره جنون است و بس......
قسم به عشقکه هیچ به دل نشسته ای ز دل نخواهد رفت...
قسم به ترک های دلم که زلزله ی رفتنتکمر این دیوار را شکست...
قسم خوردم به چشمانت فراموشت کنم اماچرا باران که میگیرد فقط یاد تو میبارد؟...
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،غصه هم میگذرد،آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند....
من با تمام روح و تنم عاشق تو اَمامّاقسم به صاحبِ قرآن تو نیستی!...
برا دختره بوق زدم نگو دم ایستگاه بود همه راننده تاکسیا ریختن سرم، حالا دو ساعت قسم میخوردم به اینا میگفتم والا من مزاحم نوامیسم نه مسافرکش...
بگو خیال تو شب هاکمی به رحم آیدقسم به جان عزیزت هنوز بیدارم...
و قسم به روزی که صفحه دوم شناسنامت اسم من باشه...
جاده ها را قسم می دهمتا به تو منتهی شوند......
قسم به عشقکه هیچ به دل نشسته ایز دل نخواهد رفت...