چشمانت پرستوهایی عاشق اند با شوق پرواز دوست داشتنی و باشکوه
دوری از چشمانت بدترین تحریم ست عاشقت خواهم ماند بهترین تصمیم ست
دخیل بسته ام به چشمانت پلک مزن آرزو هایم ریخت
چهارشنبه سوری شبی است و میگذرد... مانده ام با آتشبازی مداوم چشمانت چه کنم
چشمانت را باز کن مرا ببوس طعم نگاهم شیرین تر از لبانیست که تو میچشی
لعنت به سیل زیادی خواه چشمانت مرا آب برد ....
دوری از چَشمانَت بَد ترین تَحریمَست عاشقت خواهم ماند بهترین تصمیمَست .
چشمانت حکم تیر که می دهند، تابستان آغاز می شود. .
اسفند ندارم جای آن هر روز برای چشمانت بهمن دود می کنم
گفته بودم از ارتفاع می ترسم؟؟؟ دستانم را بگیر دارم از چشمانت می افتم...
بعد ها تاریخ میگوید که چشمانت چه کرد بامن تنهاتر از ستارخان بی سپاه...
سهم من از چَشمانت" "تنها غرق شدن بود
بگفتم دوستم داری؟ ببستی هر دو چشمانت سپس وا کردی آغوشت که من دیوانه ات گشتم
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
وهمانا چشمانت زندگی را از یادم برد
قسم خوردم به چشمانت فراموشت کنم اما چرا باران که می گیرد فقط یاد تو می بارد ؟
مشتری توام هیچ کجا نمی روم تا تو آفتاب شوی و من چشمانت را دور بزنم
چشمانت شروع یک جنگ تحمیلی بود!
عذابِ زنده بودن را تحمل می کنم با تو بیا افیون چشمانت که باشد درد چیزی نیست
چشمانت باواژه ها درگیرم کرده اند حق مطلب را ادا نمی کنند
سبز میشوم در چشمانت گره بزن نگاهت را با نگاهم
هرشب ماه اگرنتابد چراغ چشمانت به دنیایم بتابد بسم است.
بگفتم دوستم داری؟ ببستی هر دو چشمانت سپس وا کردی آغوشت که من دیوانه ات گشتم
ساز قلبم روی نت چشمانت کو ک است