متن sms

سهمم از آن چشمان تو،

چیزی به جز حسرت نبود.

کاش میشد به نبودن های پر تکرار تو عادت کرد.

به ذوق دیدن چشمان تو در خواب.

تمام شب بیدارم.

این نبودن های پر تکرار تو،

بدجور دلگیر است.

چشمان تو برده دل و دین و همه دنیایم را.

بهار،
آفتابگردانی‌ست
که رو به رؤیاهایم شکفته…

ما به فدای تو شویم.

ای همه جان فدای تو.

آیا میشود
غریبه شد
با کسی که بوی تنش را حفظی؟!

مثل پَرگارم، راحت و دقیق دورت خَط میکشم :)

دو روزه باقی عمرم فدای جان تو باد

جوانیم به سادگیم باختم

زمستان دیده را نیاز به بهار نیست

تمام شب خیالت را..

در آغوش خودم دارم

جز چشم تو در چشم من چشمی دگر به چشم نیاید.

بیا که آمدنت.

بهار این دل سرد زمستانیست.

سهمم از آن چشمان تو،

چیزی به جز حسرت نبود.

کاش در آغوش تو تحویل شود سال جدید.

عید نوروز من آنست که بینم رویت

تو تلخ هم شوی
باز من
جرعه ،جرعه
می نوشمت....

تنهایی پا نداره وگرنه
اونم میذاشت می رفت

شیطونم میدونست بعضیا آدم نیستن که سجده نکرد :)

تازه بهاری که پر از بوی توست

از سیه چشمان تو دارم.


من این دیوانگی ها را.

בر ظاهر قوے بوـבم اما בر سکوت با خوـב جنگیـבم ..