100 متن کوتاه معشوقه ۱۴۰۳ جدید 2025

مرا هنگام رفتن، در بغل کردی، ولی این کار
دقیقٱ مثل بسم الله یک قصاب می ماند..

گیجم
مثل اسفند
که معشوقه زمستان است
اما
همه می‌خواهند
دستش را
در دست بهار بگذارند

معشوقه ی ما یکسره در حال نماز است
عشق است خدایی که خدا داشته باشد .

و ستاره تمام روز را منتظر می ماند تا شب شود و برای ماه عاشقانه برقصد
و ماه تمام روز را منتظر می ماند تا شب شود و در رقص معشوقه اش غرق شود
شب بخیر ماه من♥️🌚

لااقل عاشق معشوقه ی مردم نشوید
که به فتوای همه مظهر حق الناس است...

تو دل بستی به معشوقی که خود معشوقه ها دارد
رها کن ای دل غافل خدای بت پرستت را .

به‌جا خواهد ماند؛
‏چایمان ته فنجان
‏کودکى‌هامان در کوچه‌ها
‏بغض سنگین شادمانى‌ها در گلویمان
‏و معشوقه‌هایمان
‏در دوردست‌ها...

عاشق بیچاره از معشوقه ات خون شد دلت
نوش جانت دنده ات نرم خاک عالم بر سرت

لبخند لبش گر چه کمی سیمی بود
در سنتز او مواد تحریمی بود
از واکنشش بوی خوشی می آمد
معشوقه ی من معلم شیمی بود

میکشت مرا به من دوا هم می داد
معجون محبت و وفا هم می داد
استاد مسلم خصوصی بود و
معشوقه ی من درس جزا هم می داد

مثل تهران که بغل کرده دماوندش را

حل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست

باران معشوقه ی پاییز است
وقتی این همه زیباست
نغمه ی رسیدنش ...
دلبری کردنش...
جانا من پاییز باشم
تو باران می شوی؟

عازم کوچه معشوقه شدم، خواجه پیر
حذر داد \که سر می شکند دیوارش\

تا زنده کنم یادی از عهد قدیم
بگذار تا سَرم را، بشکند دیوارش!

شاعر: ارس آرامی

گاه باید به سر از کوچه معشوقه گذشت ،،

بگذار تا که سرم را بشکند دیوارش

ارس آرامی

گاهی برای از تو نوشتن کم می آورم
باور کن....
تمامی این نوشته های شبانه بهانه ست
تنها میخواستم بگویم : ای حضرت معشوقه بی وفا،دلم برایت تنگ شد ست و بس.....
«فاطمه دشتی»

تو همانی که ز دیدار نگاهت مرا طاقت نیست

گل آفتابگردان



زلف خود گرفته پنهان
سر ذره ای حسادت
به ستیز گشته با من
دگر دست بکش ز گریه
رخ خود به من بگردان
بزن لبخند دلبرانه
بزن بر این فراق پایان.


هیچیک

گفتی که می خواهم تو را
گفتی و تو زیرَش زدی
یک روز معشوقه ت بُدَم
یک روزِ دیگر، دیگری!
یک روز ابرِ بارشی
یک روز چترِ خواهشی
جانِ دلم آخر بگو
مستی تو یا مجنون وشی؟!
شیما رحمانی

یلدایی که معشوقه ات در کنارت نباشد یلدا نیست،شب احیاست...!

متن: سعید بیات

نقره داغ...!
حال و روز یک مرد عاشق است،
مرد عاشقی که فکر می کرد؛
چون عاشق است
معشوقه اش هم باید
به همان اندازه عاشقش باشد !!!!

معشوقه ومحبوبه منظوره تویی تُؤ ویرانه وبیچاره ودیوانه منم من…

آبان دختریست با چترى از جنس باران...
که عصر هر روز...
در حصارِ برگ ریزانِ پاییز
انتظارِ آمدنِ معشوقه ى بى مهرَش را
می کِشد...

چه دردمند و مطیع
به بهبودی می اندیشد
زخمی که با دستمال معشوقه
بسته می شود

به نظرم صداقت داشتن بهترین عشقی است که هر کس میتواند آن را به معشوقه اش هدیه دهد.