پنجشنبه , ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
در دفتر عشق تو نوشتممژگان سیاهت شده عشقمجانم به لبم رسیده هر روزرویای خیال سرنوشتمبا من تو بمان قشنگترینمدنیا رو بکام تو نوشتم*تقدیم به آسیه همسر عزیزم*...
در طلب عشق تو آواره ترینممشتاق جمال گل زیبای زمینمدرکم کن اگر شوق به دیدار تو دارمرویان شو ازین خاک، که مشتاق ترینمدلتنگ تو أم،سنگ به دامان زمینمتا روییو یک دم نفس عشق تو بینمگر خسته و بی تاب شوم باز همینممی مانم اگر باز به تماشای زمینم......
قبل از اینکه تو رو ببینمفقط یه اسم ازت شنیده بودم...من نمیدونستمکسی هست توی دنیا، انقدر فوق العاده و بی نظیر توی مهربونی ...نمیدونستم،کسی هست که، صداش از صدتا مُسکن قویتره ولحنش با حال و هوای خوشِ شمال نسبت داره...نمیدونستمتو رو اگه ببینم، دلم برات میره و دیگه نمیبُره ازتو اونقدر نزدیک میشی به من که، چشمام نبینه چیزی رو دیگه...من نمیدونستم، یه نفری توی جهان هستتوی دلبری، دلربا!عطر تنش، محشرترین هوای دنیا...گرمی دستاش، مر...
جمع شاگردان مرا استاد می خوانند و من در کلاس عشق تو از بچه نو آموزتر...!...
دلْ جز ره عشق تو نپوید هرگزجانْ جز سخن عشق، نگوید هرگزصحرای دلم عشق تو شورستان کردتا مهر کسی در آن نروید هرگز......
پروانه شدی جانا در حد جنون امشب با عشوه ی هر واژه از غصه برون امشب در دشت شقایق ها رقصان تو چرا هستیچون شمع بسوزی و عشق تو فزون امشبباد صبا...
روی شانه ی باورعمری گذشت و یاد تو در سر نهاده ایمدر جان خسته عشق تو دلبر نهاده ایمگفتی به غمزه ای غم دل می بری ولیدر کنج سینه غصه ی دیگر نهاده ایمگاهی بهانه کرده تو را در خیال خودگاهی به روی شانه ی باور نهاده ایممهر تو را به کوچه ی شهر ترانه هاشوق تو را به بال کبوتر نهاده ایمناز تو را به دیده ی منت کشیده ایمعطر تو را به غنچه ی نوبر نهاده ایمای یادگار سلسله ی دودمان عشقچشمان خود به روزنه ی در نهاده ایمروزی بیا که وعده ی ی...
هنرم عشق تو بود و ز نبودت حالامدتی هست که من بی خودم و بی هنرمحضرت عشق کجایی که ببینی اکنوندر پی عشق و خودم در وطنم دربدرمارس آرامی...
به کف بینی اعتقاد ندارم مگر می شود تقدیر را در کف دستت نوشته باشند ؟ اما نه صبر کن گمان می کنم تقدیرم را جایی میان انگشت های دست تو باشدو خانه ام ،جایی شبیه آغوش تو و اینکه تا کی زنده ام ،حتما تا وقتی عشق تو باشد و این سرنوشت من است .......سولماز رضایی...
وقتی می گویی چه خبر دلم می لرزد ،می خواهم بگویم اتفاق تازه اینست که من امروز هم عاشق تو هستم مگر می شود عشق توً اتفاق تازه هر لحظه ام نباشدسولماز رضایی...
من جا افتاده تریندوستت دارمِ یواشکیِ دنیاو عشق تو، تنها اتفاقی بودکه هرگز از دهان هیچ شعری نیفتاد!...
دلبرا!مرا دریاب..در زمستان زندگی ام منتظر بهارم،اما..سالهاست بهار مرا نمیپزیرد،مرا باتو میخواهد،با عشق تو،با وجود توانگار تو رمز شکوفه ها و کلید بهاری.🌞🌼مرا با چشمان اهویت میخواهد،باخنده ی گرم بهتر از خورشید،با چهره شیرین تر از نقل و نباتت.🌜🌃دلبرا!مرا دریاب..منی را که مست و خمار توام،منی که چشمان سیاهت را به نور خورشید گرم ترجیح میدهم.آن گیسوانت،گیسوانی که از جنس پوست سیب سبزند،بوی گیلاس تازه را میدهند و مرا یاد دوران خوش تابستان می...
اگر عشق تو را باور نمی کردم چه می کردمآه و ناله از جفای تو نمى کردم چه مى کردم آنقدر خسته شدم از این ترحم های بى مورد تن ام را از غم تو پٓر نمى کردم چه مى کردم قرار و خاطرم را بى مهابا واژگون کردیاگر عشق تو را از سر نمى کردم چه مى کردم سزایت دل بریدن نیست پامالت کند عشقم چو ابراهیم با آذر نمى کردم چه می کردمبه فتح باب دل چون باب خیبر سخت کوشیدم تلاش و جنگ چون حیدر نمى کردم چه مى کردم همه عمرم به عشق تو هدر دادم ول...
چو عشقت همچو گل ! بر قلبم اهدا میشودبا محبت ، کاخ عشقم پر ز رؤیا میشودتو در این کاخ مقدس پادشاهی میکنیاوج قدرت ببین ! تا عرش اعلا میشودچشم عالم در پی ، تفسیر عشقت کور شد در دیار عاشقان عشق تو معنا میشود میشوم خاک راهت بر دامن مهرت نشینم ، بهر دیدارت ، دو چشمانم تمنا میشودتا نفس دارم به سویت آیم ، ای معشوق من !قلب تاریکم ، به عشق تو مصفا میشود من اسیر تو شدم ، ای گل من ! جانان منپس چرا این عشق تو کم کم معما میشود...
چو مهرت همچو گل ! بر قلبم اهدا میشودبا محبت ، کاخ عشقم پر ز رؤیا میشودعشقم ! تو در این کاخ پادشاهی میکنیاوج پروازش ببین ! تا عرش اعلا میشود چشم حسودان در پی ، تفسیر عشقت کور شدنازنین ! در دیار عاشقان عشق تو معنا میشودخاک راهت میشوم بر دامن مهرت نشینم ، مهربانم !این همه خواهش ز دیدارت ، به چشمانم تمنا میشود تا نفس دارم به سوی تو میایم ، ای نفس من !این قلب تاریکم ، به عشق تو مصفا میشود من اسیر تو شدم ، ای گل من ! جانا...
چو مهر تو گلم ! بر قلبم اهدا میشوداز محبت ، کاخ عشقم پر ز رؤیا میشود تو دراین کاخ مقدس پادشاهی میکنیاوج قدرت را ببین ! تاعرش اعلا میشود چشم هر انجمن از ، تفسیر عشقت کور شدنازنینا ! در دیار عاشقان ، عشق تو معنا میشودخاک راهت میشوم ، تا دامن مهرت نشینمبهر دیدارت عزیزم ! هر دو چشم من تمنا میشود تا نفس در سینه هست ، سویت بیایم جان من !آخر این تاریکی قلبم ، به عشق تو مصفا میشود من اسیر تو شدم ، ای گل من نیکو صفت !عشق ت...
بلای عشق تو نگذاشت پارسا در پارس یکی منم که ندانم نماز چون بستم...
آرام جان من همه جا پیش چشممیتاب و توان من، همه جا پیش چشممیمن با تو بی نیاز و غنی از جهان شدمگنج نهان من ، همه جا پیش چشممیهمچون صدف درون دلم پروریدمتدُرّ گران من ، همه جا پیش چشممیسرباز بینوای نظام وظیفه امای پادگان من ، همه جا پیش چشممیمن آفتابم و ، تو همان قطره قطره هارنگین کمان من، همه جا پیش چشممیجوشید عشق تو، به نوک کوه دل رسیدآتشفشان من ، همه جا پیش چشممی...
عصیانخدای عشق را خوانم که عصیانی نمی بینمدیگر هرگز بدرخشکیده چشمانی نمی بینمشوم سیاره دور تو بچرخم تا ابد یکسر دراین عالم بجز ذات تو جانانی نمی بینم به صحرای وجودم لاله روئیده زعشق تو درون سینه ام حتی بیابانی نمی بینمسحرگاهان نوای عشق ومستی را به پاکردمچو آه وناله ام مرغ غزلخوانی نمی بینممیان موج سونامی گرفتارم دراین دریا چنان کوبنده بر ساحل که توفانی نمی بینم...
دل به چشمان خدایی نسپاری جز منیادی از خود به دل غیر نکاری جز من“من ضمانت شده ی مکتب عشقم صیاد”وای اگر دست برآری به شکاری جز منچون بغیر از تو و عشق تو ندارم کاریشرم دارم که شوی عاشق یاری جز مننگرانت شده قلبی که در آن جا داریبی قرار است بیابی تو قراری جز منزیر لب زمزمه کردم همه شب نامت رادرد دارد همه را یار شماری جز منشک ندارم که شبی میرسد از راه که بازبا همه مشغله ات هیچ نداری جز منزیر بارانِ پُر از...
مرغ شیدا سربه سودای تو دارم بین که تنها میرومعشق تو آتش به جانم بی محابا میروم برق چشمانت مرا سوزانده و خاکسترمرفته ام بر باد اینک تا ثریا میروم باده لبهای تو مست وخرابم میکنداین شراب کهنه را لاجرعه بالا میرومزلف مشکین تو شد جانا طناب عمر من گر بریدی ای صنم از دار دنیا میرومقلب من روشن شد از خورشید خندان رختبا چنین مهر رخت تا عرش اعلا میروم تا شدی لیلای دل این دل بشد مجنون تواین چنین صحرا به صحرا بهر لیلا میروم مرغکی ب...
با هر که دلم ز عشق تو راز کنداول سخن از هجر تو آغاز کنداز ناز دو چشم خود چنان باز کنیکه آن دم زده لب به خنده ای باز کند...
عشقت دلیل بی سر و سامانی من استداغ تو زمهریر زمستانی من استبعد از تو دل نمیشود این دل برای منهر لحظه بی تو چون شب بارانی من استاین چشمِ خونِ فشانِ هراسان نشانی ازدریای پر تلاطمِ طوفانیِ من استزلفی که روی شانه پریشان نموده اییک گوشه از حکایت ویرانی من استاز دست ما دگر یه ستوه آمده است دلطفلک اسیر عشق تو، زندانی من استمحمد کمانی...
غرق خیالدر خیال تو شبی را غرق تماشا شدمباز آنجا همه تن شعله شدم درد شدمبه فضا نعره زدم داد زدم تا دم صبحبه نوا گریه شدم شاد شدم بیدل و بیجا شدمشدی در جان من و لیک نبودی به کنارم در غم عشق تو من قصه پر غصه شدمدمکی جلوه گر و ناز شدی پیش نگاهم سروتن آب شدی راوی این نغمه زیبا شدمغزلی ناب شدی جای گرفتی به لبانمعاشقت بودم و اکنون فقط شعر شدم...
در اسمان غم چرا دلت حرف نمی زنددر آسمان ابی ام عشق تو پر نمی زندهوا هوای غم رسید به آسمان ابی امدر این هوای سرد کوه ، پرنده پر نمی زندنفس کجا ، نفس چرا ، مهربانی ات نفس شدهمحبتت به آسمان دریای بی کران شدهاگر که کوی تو در ان حوالی هوس بوداگر که نام تو در اسمان آبی ام بوداگر که روح تو شفاعت کند ندامتمپرندگان آسمان را چه کنم قیامتم...
جه ماڵی تۆ پڕ له ژانه،رێشه دڵیان-- ئه و پیاوه کانی وا تۆیان دیه ی!...له ئێش ئیشق تۆ، -- یان ئه مرن،،، یان که شایه ر!!! ∞ برگردان فارسی: زیبایی ات دردناک است،زخمی بر دل دارند -- مردهایی که تو را دیده اند!...از درد عشق تو، -- یا می میرند،،، یا که شاعر!!! سه عید فلاحی (زانا کوردستانی)...
عشق تو هیچ وقت نرفته است از سرمبا اینکه سال هاست به هیچم گرفته ای...
عشق تو می ارزهبه گریه های بعد از این خنده ها می ارزهبه نبودنای بعد از این بودنا می ارزهعشق تو، به غصه های تنهاشدن می ارزهبه رفتن دو ماه دیگه ت می ارزهبه دوباره شکستن قلبی که با تو بند زده شد می ارزهاصلا دنیا خودش همینجوری که قشنگ نیستولی اگه حتی یه روزشو با تو زندگی کرده باشماین دنیا ، حتی مُردنشم می ارزه!بَد بودنِ تو با من، به خوب بودنای بقیه با من می ارزهاصلا غمِ نداشتن تو، به هرچی شادیِ داشتنه می ارزهاما بازم تو سعی کن خ...
بگذار تا نفس بکشم لحظه ای تورابگذار تا دم بی بازدم شوی و بسامروز میخورم غم فردای بی تورامیترسم از من و ما کم شوی و بساین روزها به عشق تو من زنده ام،همیندوری، ،، ولی تمام منی ،،من تمام تُستتو دلخوشی ،به زمانه ،به این زمینمن دلخوشم به هرچه که با انضمام تُستشاید برای رسیدن نیامدیماما برای شنیدن ،که دیر نیستمردی که صاحب تو میشود ،بدانهر جا که باشد و باشی فقیر نیستتنها همان کسی ک برایش نوشته ایگاهی نخوانده میگذرد از نوش...
﮼ آورشین مینویسد آنچه که دردرونش نهفته است....🍃هرازگاهی اتفاقات افتاده در زندگی ام را مرور میکنمهم اتفاق خوب بوده و هم بدو شاید خیلی بد یا شاید خیلی شگفت انگیزولی هیچ اتفاقی مثل داشتن تو برایم خوشحال کننده نبودهاره خب داشتن تو هم میتونه یه اتفاق ساده یا خیلی پیچیده باشد سادگی اش مانند عشق تو به من و من ب طو پیچیدگی اش همچون رازی نهفته در اعماق قلب هایمانقلبقلبقلبچه ها که نمیکند این قلب یا عاشق میشودیا میشکندو یا ش...
در مدار عشق تو گردیدن آوخ سخت شدحرف های عاقلان یکباره آمد نقض شد من زمینم تو بیا mysunبشو earthت شومدر مدار عشق تو باری شهاب سنگت شوم گردم و گردم جهان را لا جرم بینم تورادر پس کلی ستاره با تو نزدیکی کنم در حرارت افکنم ذرات جانم آتشی گیرد و گویم که ای جان در نگاهت سو ختم...
با هر نفس به عشق توتمدید می شوم ......
عشق تو تصاویر بهارانهٔ چالوسپر دلهره مانند زمستان هراز است...
بوسیدنت را تاب نمی آورندلب هایمشوره زار از رودخانهسیراب نمی شود!بی تابی هایم را ببخشمندر پیله ی عشق توپروانه نخواهم شد!...
عشقِ تو،،،تنها میراثی است که در قلبم،\آرامش زایی\ می کند؛ -- شک نکن! سعید فلاحی (زانا کوردستانی)...
آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیداررویای قشنگی ست و اما شدنی نیست ......
گاه می اندیشمخبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟آن زمان که خبر مرگ مرااز کسی می شنویروی تو را کاشکی می دیدمشانه بالا زدنت رابی قیدو تکان دادن دستت کهمهم نیست زیادو تکان دادن سر را کهعجیب!عاقبت مرد؟افسوسکاشکی می دیدم..من به خود می گویم:چه کسی باور کردجنگل جان مراآتش عشق تو خاکستر کرد؟...
عزیزم! پای تو که به میان می آیدمن، دیکتاتور ترین فرد روی زمینمکسی که میخواهد مالک تمام و کمال تو باشدقلب تو عشق تووجود تو و نگاه های توآری من دیکتاتور ترینمزیرا میخواهم تمامت از آن من باشدتمام تو...️...
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریختآمدم پاک کنم عشق تو را ، بدتر شد...
باهر نفس به عشق توتمدید می شوم...!...
خانه گرفت عشق تو ناگه در جوار جان......
گرمای عشق تو رااز هر فاصله ای حس می کنمکه زبانه می کشد در منگرمی محبتتباید به تو بگویمچقدر خورشید در آغوش توستکه من سال هاستدر تب عشق تو می سوزمو چشمانت تنها پنجره ای ست کهزیبایی ها را آوردهکه تمام قشنگی ها صف می کشندتو را تماشا می کنندو گل ها عطر تو را به خود می زنندتا هر کداماحساسی متفاوت را تجربه کنندباید تو را داشته باشمبرای به آغوش کشیدنتبرای دیدنتبرای بوئیدنتباید به تو بگویمآنقدر دوستت دارمکه هر وقت...
من روزه دارِ عشق تواقرار می ڪنم!با بوسه از لبان توافطار میڪنم......
در دل بینوای منعشق تو چنگ می زندشوق، به اوج می رسدصبر فرود می کند ... ️️️...
.در دل بینوای منعشق تو چنگ می زندشوق، به اوج می رسدصبر فرود می کند ......
وقتی رفتیبردمپی بهعمق عشقتو !...
همه ی جان وتنم برگسل عشق تو باد ...!...
چشم شهلای تو بدجوری خرابم کردهمنو تو عشق تو دیوونه حسابم کرده ....
مرا ز عشق تو این بس️که در وفای تو میرم...!...
و من اگر عشق تو در دلم نباشد پس برای چه ادامه دهمنفس کشیدنم را...؟!...