سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
بیدار شدم، صبح شده بودو چاره اى جز دوست داشتنت نبود.هرکسی کاری داردحتی آدم هایِ بیکار !این شغلِ من است، دوستت دارم......
دلم که تنگ میشود برایت بیا روبه رویم بنشین ... دلبری از تو شعر از من ... چنان عاشقانه ای ببافیم برای همکه دوباره بهار شود......
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز که همین شوق ، مرا خوبترینم کافیست ......