پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مثل شب های دگر باز به هم خیره شدندبرکه و ماه ، ولی از سر بی حوصلگی...
لطف کن، از وسطِ خاطره هایم برخیز دورشو ای شبِ بی حوصلگی در پاییز...
من تمامم...پر از این حالت بی حوصلگیست!...
بی حوصلگی،دلیل بی صبری بودبالای سرم هوا فقط ابری بودجوری که دلم خواست،نچرخید این چرخحتی خود اختیار من جبری بود...