می دونست من چقدر عاشقِ دریام...
هرسال روز تولدم می رفتیم کنارِ دریا،
دلش میخواست زیباترین روزِ زندگیم و برام بسازه،
و به شدت موفق می شد...
برام کیک تولدو شمع میگرفت تا کنار دریا جشن بگیریم...
یه جشن کوچیکِ دو نفره ...
بعد کیک و تقسیم میکرد بین آدمایی...