پاک نمی شود خونی که پاک است. دست ات را به گردن دستمال نینداز
بهشت جای دوری نیست همان جاییست که تو باشی و من دست در دست هم...
دستت را به من بده دستهایِ تو با من آشناست بهسانِ پرنده که با بهار ...
کمتر زنی را دیده ام که هنگام عبور از خیابان دست مردی را نگرفته باشد حتی در خیالش...
دو دستت را به من بسپار که با آنها دل خود را نگه دارم...
چه زیبا گره خورد بخت من با تو..خدایا کورش کن…با دست که هیچ با دندان هم باز نشود……
یا دست رفاقت نده و دست نگه دار یا تا ته خط / حرمت این دست نگه دار
بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار تا دست خداحافظیاش را بفشارم