متن زندگی

زندگی بی عشق جهنم است
آسمان بی خورشید شب است
اما من بی«تو» نامی نخواهم داشت...

صادق باش ...
عشق ریا نمی خواهد
حرف هایت را رک بزن
عشق جفا نمی خواهد
صادق باش ...
مجنون غیر لیلی ...
عشق دیگری را نمی خواهد
چشم ها لیاقت را ...
دل ها صداقت را می خواهد
صادق باش ...
زندگی جور دیگری نمی خواهد

رعنا ابراهیمی فرد...

زندگی باید کرد
زیر این چرخ کبود
گر چه خشک شد آن شاخه های سبز
گر چه غمگینی ...
برای شاخه گلی که باد شکست
شاید...
به یاد داری...
عشقی که فراموشت کرد
گاه...
نگاه معصومت
زیر آوار تحقیرها شکست
زندگی باید کرد
گر چه این سرزمین
پر از حسودان...

دلخوش باش به
باریکه نوری که از بین چین های پرده روی تخت تابیده.
به کتاب نیمه کاره ی روی میز
به داغی فنجانت در هوای سرد
دلخوش باش به دو صندلی که هنوز رو به رو هم اند.
به تنظیم کردن زنگ ساعت برای صبح فردا.
به دفترچه ی...

براى اتفاق خوب زندگى ات منتظر باش
هر قدر که لازم است!
اصلاً هر روز خودت را براى اتفاق افتادنش آماده کن و هر لحظه دنبالش بگرد!
روزى نرسد که اتفاق خوبت، لابه لاى مشکلات و مسائل روزمره گم شود و دیگر هرچه بگردى پیدایش نکنى..
یا این که
هى...

بین خودمون بمونه
ولی از زیر پرتقال ها که رد می شدی نگاهت کردم .

انگار هرکدام خودشان را می کشیدند به شاخه های خشک و پوستشان را خراش می دادند که عطرشان به مشامت برسد و تو از خوشحالی چشم هایت را ببندی. بعد نَخل ها سر خم می...

نگذار
آخرین نمایش
یک زندگی درام را
طلاق بازی کند...!

به زندگی زنگ بزن
مرگ
نشانی کسی را
گم نمی کند...!

برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خنده های باد
چشم هایت را که باز کنی
موهایت که پریشان بشود،
زندگی عاشقانه طلوع خواهد کرد

یه روز صبح از خواب بیدار می شی و متوجه می شی دیگه به گذشته و آدم های گذشته هیچ حسی نداری. دیگه می تونی به راحتی برای همشون آرزوی خوشبختی کنی. به جورایی حس رهایی و بی احساسی کامل پیدا می کنی. از اون به بعد دیگه با کسی...

مرور خاطرات و زیر رو کردن آن ها بعضی مواقع هم می تواند شیرین و لذت بخش باشد، هم می تواند یادآور یک خاطره ی تلخ و غم انگیز.
وقتی با لذت هر چه تمام تر آن را برای عزیزت تعریف می کنی و آن را به وجد می آوری،...

سرگذشت آدم ها...

صبح طبق روال همیشه به دانشگاه می رفتم پیرمردی را دیدم که از خیابانی دو طرفه عبور می کرد و فارغ زِ عالم خویش بود.
خیلی برایم جالب بود، چگونه به این حجم از سرخوشی و بیخیالی رسیده است! برای خودش بشکن می زد و زیر لب...

اکهارت تله:

راه عاقلانه ی زندگی این است:
شرایط را همانطور که هست
بطور کامل بپذیر!
در این صورت،دیگر خوب یا بد،
در زندگی تان وجود نخواهد داشت!
فقط یک خیر مطلق وجود دارد!

زندگی مثل یه اسب یاغی که ما توان کنترلش نداریم. پس پا به پاش باید دوید.زندگی نباید به معنای زنده ماندن باشه،بلکه باید به معنای زندگی کردن باشه.زندگی کردن یعنی شادی در کنار همه مشکلات،هر مشکلی دیدی یه پوزخندی بهش بزن و بگو اونقدر قوی هستم که نتونی از پا...

زندگی زندگیه؛ با بد و خوبش
زندگی کن؛ خیلی مونده تا غروبش
بیخیال این همه پایین و بالاش
یه کمم فکر خودت، فکر دلت باش

گاه سربازی شجاعی، گاه شاهی نا امید
روز و شب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست

تو لباس رفتن می پوشی ، من غم سیاه و سفیدم را
تو چمدان غرور میبندی ...من دو بعد خسته دیدم را

تو آفتاب حیات آوری همه را ، من یک آدمک برفی
تو در شروع زندگی هستی ، من به تن کردم کفن ام را

پس چگونه از تو...

گفت و گو با درود اغاز و با بدرود پایان می پذیرد
زندگی با عشق شروع و با مرگ به پایان میرسد

زندگی گاهی
دم کردن چای با آلبالوست ؛
یا چیدن چند میوه از درخت
که تو را به ماندن پیوند می دهد...!
زندگی همین لحظه ایست
که من تو را نفس می کشم ،
برایت چای می ریزم
وَ تمام اندوه جهان را در آن حل می کنم...

گر زبان بیست کشور را بلد باشی به عمر
چون زبان دل نفهمی زندگی را باختی ...

زندگی بهترین اتفاق دنیاست!

من این را

با تو دوست دارم

به مادرت بگو :
که او برایت دوست داشتنی ترین
آدم دنیاست
به پدرت بگو : که به او افتخار میکنی
به برادر مسافرت بگو : که دلت برایش تنگ شده
به خواهرت بگو :
که مردی که با تو باشد، خواهد دانست
با زیباترین دختر دنیا ازدواج کرده است...

تار و پودم را به دست باد و باران میدهم
خاطراتت را به آغوش خیابان میدهم

آرزوهای بزرگی را به سر پرورده ام
تمامش را به دست سرد طوفان میدهم

تا بدانند اندکی از روزهای تلخ را
شرح دردی را که من دیوان به دیوان میدهم

عاشقی در روزگار سرزمین...

در مسیری که درآن...
رستن های ابدی متوقف شده است!
در خانه ای که انتظار...
بامش را فرا گرفته است
تنهایی ام...
به زیر درخت انار مهمان است

مرا بکشید...
ای حقیقت های بی انصاف
مرا بکشید...
قلب من، از سنگینی یک جدایی
از سختی یک مرگ می سوزد

مهربانم......