-دوسش داری؟ +نمی دونم دوست داشتن چه شکلیه ولی وقتی نیست انگار هوا برا نفس کشیدن ندارم ! ️️️
جایِ زخمِ باورهایم بدجور تیر می کشد ... من هم در این هوایِ بیمار ، نفس کشیده ام ... و چه بی اندازه خسته ام ... این روزها تمامِ وطنم درد می کند ...
باران که میگیرد هوا، عطر تو را می آورد تو زیر باران میروی شهری معطر می شود
حواکه باشی بعضی هاهوابرشان می دارد که آدمند
سرد است هوا بیرون اگر میروی دستهای مرا هم با خودت ببر!
می گن عناصر اصلی چهارتا هستند آب آتش خاک هوا خوب که فکر میکنم می بینم درسته آبی که از تو دریغ کردند آتشی که به خیمه گاهت انداختند خاکی که شد محل سجده ی ما و هوایی که عمریست در دلها انداخته ای!!
تهران پر شده است از نفس های تو چطور دلشان می آید بگویند هوایش آلوده است ...؟
نمیدونم دوست داشتن چه شکلیه ولی وقتی که پیشم نیست ... انگار هوا برای نفس کشیدن نیست ️️️
در کدام هوا نفس می کشی؟ در کدام خیابان؟ در کدام کوچه؟ شب ها از پشتٓ کدام پنجره به شهر می نگری؟ نگرانِ من نباش من جایم امن است در غریب ترین کنجِ این دنیایم در دورترین سیاره از خورشید در سردترین غروبِ پاییز
یک ریسمان فِکندی ، بردیم بر بلندی ؛ من در هوا معلق و آن ریسمان گسسته !
به هوایی که دهد مژده تو جان بدهم
هر جا هوا مطابق میل ات نشد برو فرق تو با درخت همین پای رفتن است
قصه اینجاست که شب بود و هوا ریخت به هم من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم...
با اینکه هوای جهان خوب نیست به عشق تو دارم نفس می کشم!
ابری ترین هوای منی و خودت نمی دانی وقتی به تو فکر می کنم چقدر باران می بارد...
حالم گرفته است از این دنیایی که آدمهایش همچون هوایش ناپایدارند گاه آنقدر پاک که باورت نمیشود گاه آنقدر بی معرفت که نفست می گیرد
محبوب من هوا را از من بگیر خنده ات را هم! مثل سیگاری که از فیلتر روشن شده باشد دست نخورده از دست رفته ام
هوایم را داشته باش ... وقتی تو هوایم را داری هوا هم خوب میشود ... اصلا هوا هم به هوای تو خوب میشود ...
آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا نیست که زنده است! این را دانستم و می دانم که آدم به آدم است که زنده است آدم به عشق آدم زنده است.
یه جوری ببوسم که معلق شیم تو هوا
دارم خفه می شوم چقدر هوا از تو خالی است
کاش به جای دلم گلویم تنگ می شد/ هوا نمی رسیدو خلاص...
رفتنت اول طوفان نفس تنگی هاست بنشین شهر دلش باز هوا می خواهد
تا هوا روشن است باید از این ظلمت بیهوده بگذریم . دارد دیر می شود. من خواب دیده ام تعلل سر آغاز تاریکی مطلق است