خوابیدن را دوست دارم چشمانم را که می بندم تو می آیی
سالها به شبهایم بدهکاری.! بوسه
دریا نرفته ساز چشمانم به جزر و مد مشغولند
انار سرخ دلم به پیشوازِ نگاهت ترک برداشت دانه دانه هزاران شد
صبح که می شود تو چکیده می شوی از سر انگشتان احساسم
همزادِ تاریکی پشتِ گل احساسم صدای پای شب می آید
عطرِ تو در خیابانِ باران زدهِ پخش شده وتو نیستی
بوسهِ بوسهِ تو را خواهم نوشت بر دفتر دی....
تو خودت هم نمی دانی یلدا باشد و نباشد من یک دنیا منتظرت می مانم
کافیست تو باشی من می شوم برف می شوم باران کنارت می مانم
دلم بارشِ احساسِ است بر گلویِ درد
غزل غزل شعر ست نگاهت ردیف کن قافیه چشمانت را بر وزن دوست داشتنم
من آرام آرام لبخند می زنم تو بلند بلند عاشقم می شوی
نگاهم که به چشمانت می افتد حواسم پرت می شود آن طرف دوست داشتنت دوباره ودوباره مستت می شوم
رنگین کمانِ مهرتوست دانهِ دانهِ اشعارم مریم گمار
رگبارِ عشق بود عمقِ نگاهت
تا همیشه چشم به راه عطرت می مانم چشم انتظاری تو زیباترین بی قراری دنیاست
چشم هایم را که می بندم خیالت با دلم می رقصد دروغ است اگر بگویم دربند چشم هایت نیستم
عاجرم از گفتن حرفهای چشم هایت همین قدر بگویم که دوستم داری
خاطرات آتشینت را کجای دلم بگذارم که نسوزد
نام تو همان است که وقتی می آید دست و دلم را می لرزاند
کمتر بخند جانم خنده ات دلِ سنگ را عاشق میکند
دستانم را بگیر تا زودتر از بهار شکوفه دهم تو خودت میدانی گل مریم زیباترین است
بهشتم تٲویل می شود در چشمهایت