آسمون عاشق گل بود گریه می کرد که گل بخنده...
لعنت به اون شب که تا صبح گریه می کردم
اصلاً از این به بعد شما باش و شانه هات ما را برای گریه، سرِ آستین بس است
اگر گریه نکرده باشی، چشمانت نمی تواند قشنگ باشد.
در سرزمین سرد دلت یخ زدم ولی چشمی برای گریه عزادارِ من نبود
قطع قلم، به قیمت نان می کنی رفیق؟ این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق! گیرم درین میانه به جایی رسیده ای، گیرم که زود دکّه، دکان می کنی رفیق! روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد، حیرت ز کار و بار جهان می کنی رفیق...
این شب ها میگذرد و میرسد روزی که در آغوش هم از سر شوق گریه سر میدهیم...!
باید که از لبان کبودت در بهت و گریه بوسه بگیرم در اوج خستگی بغلم کن بگذار ایستاده بمیرم ...
به هم آوا شدن گریه و باران سوگند که جگر سوز تر از عشق ندیدم دردی
من تفنگی شده ام رو به نبودن هایت رو به یک پنجره در جمعیت تنهایت فکر کردم که خودم را به تو نزدیک کنم بی هوا بین دو ابروی تو شلیک کنم خنده های تو مرا باز از این فاصله کشت قهر نه دوری تو قلب مرا بی گله کشت...
یک شب هوای گریه یک شب هوای فریاد امشب دلم هوای تو کرده است ...
گفته بودی گریه کن از غصه ات کم می شود من اگر یک شب ببارم این جهان غم می شود .
من بى حوصله تر از آن هستم که براى آدمِ رفته یِ زندگیَم، شب زنده داری و گریه کنم... اگر ارزشِ دلتنگى هایم را داشت، رد پاهایش در هیچ جاده ی رفتنى به چشم نمى خورد! پس بى خیالِ نبودنش؛ آستین هاى عقلم را بالاتر مى زنم، و فنجان آرامشم...
از پی هر گریه آخر خنده ای است.
باران که میبارد دلم برایت تنگ تر می شود راه می افتم بدون چتر من بغض می کنم،آسمان گریه .
چگونه می شود آخر بدون تو خندید؟ ببین چه می کشم از گریه های لال خودم؟!
چه حرف بی ربطیه که مرد گریه نمی کنه گاهی اونقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتونی گریه کنی
دمِ عید باشد و تو نباشى! آدم دلش مى خواهد فقط گریه کند ...
زن یعنی لبخند در هجوم گریه ها آرامش وقت بی قراری های مدام عاشقانه ای هنگام غروب ، وسط میدان جنگ
دختر: من خوشگلم؟ پسر: نه دختر: دوستم داری؟ پسر: نوچ دختر: اگه بمیرم گریه میکنی؟ پسر: اصلا دختره چشماش پر اشک شد و هیچی نگفت ،پسره بغلش کرد و گفت : خوشگل نیستی زیباترینی ،دوستت ندارم چون عاشقتم ،اگه بمیری گریه نمیکنم چون منم میمیرم…
اشک های جهان مقادیری ثابت هستند. به ازای هر یک نفری که شروع به گریه کردن می کند، جای دیگر کسی گریه کردن را متوقف می کند. در مورد خنده هم همینطور است.
با هم دیگه خندیدیم، تنها گریه کردم...!
تویی که دفع شود صد بلا در آغوشت بیا که گریه کنم بیصدا در آغوشت...
بخند که صدای زن همیشه بغض و گریه نیست