متن یار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یار
ما قصه یِ دل جُز به بَر یار نبردیم
- هوشنگ ابتهاج
دلم برای تو تنگ است و من قرار ندارم
مها بیا که دگر تاب انتظار ندارم
کجا گریزم از این شب که از هجوم خیالت
به سر خیال رهایی، وَ یا فرار ندارم
اگرچه ره نگشودی مرا به شهر وصالت
ولی تحمّلِ رفتن، از این دیار ندارم
قسم به موی...
تا خدا باشد نباشد دیگری پس نگو دارد که یار دیگری
در حال بارگذاری...