شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
تقدیر گناهی ندارد، نمیشود همیشه او را گناهکار دانست،وتقصیر قسر در برودگاهی باید قلاده به گردنِ تقصیر انداختنسرین شریفی...
غیر تو با هر کسی بودم بدان تقصیر توسترو به دایه آورد طفل از غم بی مادری ......
میخواهی بگویی تقصیر من است ؟!بگو نترسمیخواهی بگویی باز همه منطق های جهان را زیر پا گذاشتم ؟!بگو نترس میخواهی آسمان ریسمان ببافی ک قانعم کنی کارم اشتباه بود ؟!راحت باش بار ها شنیدم این حرف ها را ،بار ها چشیدم این درد ها را ،بار ها بریدم از زمین و زمان و هرچه دل در جهان است ولی من عاشقم !!!میدانی از من چ میخواهی ؟! مثل این است بگویی دیگر نفس نکش؟!باشد باشد ؛با اینکه در توانم نیست دیگر سراغش را نمیگیرمبیصدا میگریَم به دروغ میخند...
همه ما مردها یک مکان مورد علاقه تو زندگیمون داریمیک ساعت در روز رو بیشتر از 24 ساعت دوست داریمیک عدد بیشتر از همه اعداد ریاضی بهمون انرژی میدهیک ترانه و آهنگ رو بیشتر از تمام آهنگ های خونده شده گوش میکنیم و لذت میبریمو اینها همه فقط تقصیر یک زن است......
پاییز هم می رود وُاز ماباز غم می ماند.اذیت نکنیم پاییز راتقصیر ما بودغصه های پاییز...
جمعه جانبه دلگیریهایِ امروزمان خوش آمدی,به کِش مَکِش های درونیمان,به زیر بار نرفتن های دلتنگیمان,به امروزمان خوش آمدی,ما جز تو دیواری کوتاه تر پیدا نکردیمکه دلتنگی هایمان را روی لحظه هایت بتکانیم و خوشحال باشیمچون تو هستی حالمان دگرگون شده,تو ولی آرام باش,اصلَن به ما توجهی نکن,ما عادت داریم تقصیر را, خیلی شیک از خودمان برمیداریم,به تنِ دیگر میپوشانیم,ولی همه مان میدانیم,که تو خوب ترین روزِ خدایی...
گاهی اگر که عشٖق تو را دستِ کم گرفت تقصیرِ توست، دستِ مرا کم گرفته ای...
تقصیر خود حضرت حق است که مستیم طراحی چشم عسلی،ایده ی او بود!...
تقصیر جمعه نیست که غمگین و خسته امایراد جای دیگریست، دلم را شکسته اند.......
.شانه های توبوی مزرعه ی قهوه می دهدتمام بی خوابی های من تقصیر توستای تلخ دوست داشتنی... ️️️...
تقصیر تو شد شعرم اگر مسأله ساز استزیبایی تو بیشترازحدّ مجاز است...
حتی اگه خود خدا بیاد پایین واسهتضمینتیا اگه شیطون رو بفرسته واسه بهگردن گرفتن تقصیرتفایده نداره خراب شدتصویرت...
. **نیایش فرانسوا آسیزى برای صلح** .خداوندا،مرا ساز صلحِ خویش فرما.که در جاى کینه، بذر *عشق* بپاشمو در وقت تقصیر، *بخشش* بیاورم.به گاه تفرقه، *یگانگی* ودر وقت خطا، *راستی*.آنجا که شک مى دمد، *ایمان* وآنجا که نومیدی، *امید*.در ظلمات، بادا که *نور* آورمو در غم، *شادمانی*. بار خدایا،باشد که بیشتر در پی *تسلّی* باشم، تا تسلّی؛ در جست و جوى *فهمیدن*، تا فهمیده شدن؛ و *دوست داشتن*، در جاى دوست داشته شدن. کهبا *دهش* است ک...
- میدونی؟ تقصیر خودش نیست.آدما همه همینن، دو روز با این خوبن، سه روز با اون، چهار روزم با من و تو. معرفت حالیشون نمیشه ک. فقط دنبال خوش گذروندن با این و اونن. خصلتشونه! تنوع طلبن.....
بگویید شلیک نکنند تقصیر ما چیست؟ تمام پارچه های سفیدمان را صرف کفن کردیم حالا پرچم صلحی نداریم تا بلند کنیم...
دنبال مقصر می گردی؟راه دوری نرو،غیر از خودت کسی تقصیری نداشت!او، فقط به تو کمی امید داد، تو، در مقابل همه چیزت را..!...
حالا دیدی ؟ پاییز هم تمام شد ، یلدا هم گذشت ...زمستان هم تمام میشود ، هیچ چیز پایدار نیست !اما دلی که تنگ باشد ، همش به دنبال بهانه میگردد که دل تنگیاش را با یک فصل یا یک شب توجیه کند !اینها تقصیر هیچ کس نیست ...مشکل دل هایمان است که زود به زود و برای کسانی تنگ میشود که خیلی هایشان لیاقت این دلتنگی را ندارند !...
لبخند که می زنیتوی دلم انگار اناری ترک بر میداردبا نگاه توناتمام می مانند تمام شعرهای دنیامیدانی!همه این قصه هااز شهرزاد چشم های تو شروع شدو الا عاشق هاعقل شان به این چیزها قد نمی دهدحالا دیگرتقصیر یلدای موهای توستاگر این شب ها خوابشان نمی بردآخر بهار رابه زمستان گره زده ای...
زیبای بی چون و چرا هرگز نفهمیدی تنها دلیل خوب این دنیای بد بودی اما تو تقصیری نداری کاش امکان داشت اینقدر زیبا نبودن رابلد بودی آوازه ات تا شهر های ساحلی رفته دریا حسابت را از آدم ها جدا کردهپیش از تو زیبایی همیشه حد و مرزی داشت زیبایی تو مرزها را جا به جا کرده......
و این همه زیبایی و غمتقصیر تو نیستبه مادرت پاییز رفته ای......
این فاصله تقصیر من نبودآخردوستت دارم هایتبوی عبور می داد!...