دل نوشته ها
دل نوشته های من
سکه را گذاشتم دوباره توی جیبم
روی صندوق صدقات نوشته بود
صدقه عمر را زیاد می کند
قلبم را اول اهدا کنید
نکند دوباره بتپد
پای ورق سختی و دلتنگی من
امضای کسی بود که چون جان من است
آستین جای عجیبی ست ، که هر چند ز توست
لیک از معرفت ،مار در آن می روید .
خوشا آنانکه دنیا را ندیدند
دیگر نه حرص پرواز دارم
نه ترس سقوط
زندگی نه تلاطم موج است
نه توهم اوج .
من اسفندی ام
با من از شک نگو
گهی صفرم و گاه یک
روبه رو .
گاهی دوست مثل دریاست ،دور که باشی تو را در خود غرق می کند ،غرقش که شدی، تو را پس می اندازد ، چه شباهت عجیبی!
کس به ثروت نرسد تا نشود اهل فساد
تاج دندان نخورد کرم طلایی نشود
توبه کردم که دگر غم نخورم ،
بجز از امشب و شبهای دگر
تجربه داد زد ،قلمها بالا ،بس است هر آنچه نوشتید ،وقت امتحان تمام است ،پرسیدم ،پس درس چه شد ؟گفت اول امتحان ،بعد درس😭
روزگارم بر خلاف آرزوهایم گذشت
گرد پیری کی ندانستم به موهایم نشست
بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادار تر است
اهل گفشستانم
اندکی شاعر و شاید باذوق
دم مشکم ،اشکم
عاشق موطن خود
و وفادار به هر آنچه که لایق باشد