جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
I have breathThis is my heart in your heart ... ️تا نفس دارم بدان قلبم اقامتگاه توست ......
از خانه بیرون بیا تا زیبا شود این شهر،تا درختهای دودگرفتهی خیابانِ پهلوی سابقدوباره جوانه بزنندو جویهای لبریز بطریهای خالی آب معدنیاز نوطعمِ شیرین آبِ قنات را تجربه کنند.تا آبی شود این آسمانِ خاکستریو تابلوهای نمایشگرِ آلودهگی هوااز خوشی به رقص در بیایند. از خانه بیرون بیا!بگذار نیمکتهای آن پارک قدیمیبا یکدیگر به جنگ برخیزندتا تو قهرمانشان را انتخاب کنی برای نشستن ! بگذار کودکان پشتِ چراغ قرمزهاتمام اسفندهاشا...
یک نفس مانده زمستان که به منزل برسد آخرین جمعه ی پاییز تو را کم دارم......
تو همانعطرگل یاس و نسیم سحریکه اگر صبح نباشی نفسی در من نیست️️️...
عشقم ️تو همونی که بخاطرش زندگی میکنم دلیل نفس کشیدنم ...با تو قشنگ ترین روزهامو دیدم همیشه و تا ابد دوستت دارم ...️️️️...
میان نفسهایت حبسم کن!من بی تو بودن را بلد نیستم ......
و ای کاش یکی از این صبح هاصدای تو را نفس بکشم ... ️️️...
این عصرهای پاییزی عجیب بوی ِ نفس های ِ تو را می دهد ...!گوئی ... تو اتفاق می افتی و من دچار می شوم ......
در قلبِ کوچکم فرمانروایی میکنیبدونِ هیچ نائب السلطنه ای!کسی نمیداند...چه لذتی دارد بهترین پادشاهِ تاریخ را داشتناعتراف میکنم دوستت دارم...یک جورِ خاصکمی عاشقتر از حواکمی مجنون تر از لیلاکمی شیرینتر از فرهادوابسته ات شده امآنچنان که ماه به آسمانماهی به دریاو آدمی به نفس وابستگی داردجانانه بگویم عشق جانم، من میخواهتو این خواستنِ ما در این زمانهآغازِ داستانیست عاشقانه......
فقط وقتی بهت فکر میکنممجبور میشم عمیق تر نفس بکشم ......
When I think about your eyes,I forget breathing...وقتی بہ چشات فڪر میڪنم نفس ڪشیدن یادم میره...️️️...
تو دلیل هر نفسی هستی که میکشم...
نفسم میگیرد...درهوایی که نفس های تونیست......
چراغ روشنِ شب ؛نشان بودن ست ،ڪہ هنوز ؛نفس مۍ ڪشد در من...!...
دوست داشتنت هوس نیستڪہ باشد و نباشدنفس استتا باشم تاباشی......
مثل نفس شدی برامکشیدنت الزامیه......
عشق یعنینفست بند یڪی باشد و بس️️️...
یا خانه تنگ تر شدهیا من در خودم جا نمی شومنفس رفته است نمی آید!...
مرگهمیشه که نکشیدن نفس نیست!مرگ گاهی رویای داشتن کسی است کهشب و روز به انتظار آمدنش هستی!و او حتیرد کوچکی از یادت را هم به یاد ندارد...!...
آدم که همیشه نباید با اکسیژن نفس بکشه،یه موقع هم هست یکی مثل من با نفسای یکی مثل تو زندست...
میگن به یکی که گفتی نوکرتماز “نون” نفس تا “میم” مرگ باهاش باشنوکرتم رفیق...
ترسم این است نیایی نفسم تنگ شودنقش رویایی تو هی کم و کمرنگ شود....
صدای گامهای تو نفس زندگی من استبا دلم قدم بزن با تو تشنه یِ زندگی ام ️️️...
می آیی.. نفس به شماره می افتد..می روی.. نفس می گیرد...بندِ تو است زندگی...️️️...
…اگر هنوز هم چراغ اطاقت را ڪہخاموش می ڪنی……یا زیرِ باران راه میروی…یا تنھا ڪہ می شوییا در هر جایِ خاص یا شرایط خاصی ڪہقرار می گیری…در دلت یادِ او می افتی……حتی اگر بد و بیراه هم بگویی……مطمئن باش…هنوز دوستش داری………و مطمئن باشهنوز خطِ قرمزِ احساست اوست……و هنوزاگر ڪسی بہ او بد بگویدحتماً با خشم نگاهش می ڪنی…………دل است دیگربہ ڪسی ڪہ سنجاق شدتا نفس میڪشی جایِ سنجاق رویش میماند……حالا تو خودت را بکش و……یڪ نفس بگو :...
چقدر دلتنگ حضورت هستم!کاش تصویرت،نفس می کشید...️️️...
اینکه لبخند میزنم عشق می ورزم نفس میکشم و زندگی میکنم دلیلش تویی...
تو رو بغل میکنم عشقُ نفس میکشم️️️️...
خودت بهتر میدانینفسی که میکشم، تو هستیخونی که در رگهایم میدود و حرارتی که نمیگذارد یخ کنم...امروز بیشتر از دیروز، دوستت میدارمو فردا بیشتر از امروز...و این، ضعفِ من نیستقدرتِ تو است......
از روز اولی که دیدمت فهمیدم باهمه فرق داری تو بوی عشق میدادی همه لحظه هامو پر از آرامش کردی فقط میتونم عاشقت باشم و تا اخرین لحظه حیات بخاطر تو نفس بکشم و تااخرین نفس هم از عمق قلبم دوستت داشته باشم ممنون که تووو زندگیمی بخاطر همه قشنگی هایی که کنارت تجربه کردم ازت ممنونم...
عشقم تو همونی که بخاطرش زندگی میکنم دلیل نفس کشیدنم ...با تو قشنگترین روزهامو دیدم همیشه و تا ابد دوستت دارم ...️️️️...
-خسته نمیشی انقدر دوسش داری+مثل این میمونه که من ازت بپرسم ؛خسته نمیشی انقدر نفس میکشی !؟️️️...
در کدام هوا نفس می کشی؟در کدام خیابان؟در کدام کوچه؟شب ها از پشتٓ کدام پنجره به شهر می نگری؟نگرانِ من نباشمن جایم امن استدر غریب ترین کنجِ این دنیایمدر دورترین سیاره از خورشیددر سردترین غروبِ پاییز...
غبارِ عادت پیوسته در مسیر تماشاستهمیشه با نفس تازه راه باید رفتو فوت باید کردکه پاک پاک شود صورت طلایی مرگ.....
دختر که باشیمرهم مادر میشیعزیز پدر میشیراز دار برادر میشینفس شوهر میشی اماعمه که میشی کلا به فنا میری!...
رفتنت نامردیِ محض بود...رها کردنم،آخرِ بی معرفتی بود...اما بزرگترین حسنی که داشتاین بود که فهمیدمبعد از تو هم میشه زندگی کردمیشه نمردمیشه نفس کشیدسخت بود امامیشه تحمل کرد...فکر می کردم با رفتنت، بمیرمخدا خیلی بزرگ بود که کمکم کردالان بیشتر به خدا نزدیکمدستم تو دستاشهحضورش تو زندگیم پر رنگ ترهفقط خواستم بهت بگم:من بدونِ تو هم تونستم...از بی وفاییِ تو رد شدمهنوز درد دارم اما اونم خوب میشه...تا خدا هست، میشه هر...
دوست داشتنِ تو در من اینگونه است که هر بار سعی کرده ام فراموست کنم، بیشتر حواسم جمعِ تو شده...بیشتر عکسهایت را تماشا کرده ام...بیشتر در خیالم با تو زندگی کرده ام... از عهده یِ هر کاری برمیایم جز دوست نداشتنِ تو...سر کردن بدونِ خیالِ تو...نفس کشیدن بدونِ یادِ عطرِ خنده هایِ تو......در آن دوری و بدحالی نبودم از رخت خالیبه دل میدیدمت وز جان سلامت میفرستادمسزد کز خونِ من نقشی برآرد لعلِ پیروزتکه من بر دُرج دل مهری به جز مهر ...
دوست دارمت، یه جورِ خاص کمی عاشقتر از حوا کمی مجنون تر از لیلی کمی شیرین تر از فرهاد...وابسته ات شدم،آنچنان که ماه به آسمان، ماهی به دریا و آدمی به نفس...عشق جان، از تهِ دلم می خواهمت و تو نهایتِ مرد بودن و عاشقی هستی در این آغوشِ من می مانی تا ابد، تا لحظه یِ مرگ...خواستم بگم،فاصله ها اهمیتی ندارند وقتی تو کیلومتر ها دور تر از من به فکرم هستی و من اینجا کیلومتر ها دورتر از تو، عکست را میبوسم...راستی آقا، از همین فا...
حس خوبیه ببینی یه نفر همه رو بخاطر تو پس زدهواسه رسوندن خودش به تو همه راهو نفس نفس زده...
دلم هواتو کرده میشه یه دَم از اون نفستو بدی من بِکشم ؟...
زندگی برایم مفهوم پبچیده ای نداردهمین که کنار بهترین مرد دنیانفس میکشماین یعنی زندگیعاشقتم همسرم...
تو همان عشقیکه هر دم و باز دمَماز عطر تو جان میگیرد،و درهر نفس از تودیوانه تر می شوم وهر لحظه از تو عاشق تر.......
نفست همانند ابر استدل من نیز تشنهء بارانمیتوانی روزی بباریاین دل تشنه ام را سیراب کنی؟...
بوسیدمش و یک نفس تا خانه دویدم آن روز همه چیز زیبا بود حتی قار قار کلاغ......
صبح هالباس آرامش به تن کندستهایت را باز کنچشمهایت راببند،و رو به آسمان،صد بغل حسِ ناب زنده بودن را،نفس بکش ...و به زندگی سلام کن...
ناگهانشیشههای خانه بی غبار شدآسمان نفس کشیددشت بی قرار شدبهار شد!...
آقایی من زندگی منه...عاشق خانومی گفتناشمعاشق وقتی ام که عصبی میشم نازمو میکشهعاشق اون چشماشمکه همه ی دنیای منه...زندگیمه ...نفسمه...بودنش برام همه چیزه/ تسکین قلب نا آروممهدوستت دارم آقای جونم......
به پا افتادنفسصداگم شده بودچشم ها نمی دیدندنشان به آن نشانسرمان کلاه رفته بودحالا تو تا صبحروی دیواربنویس زندگی...
با اینکه هوای جهان خوب نیستبه عشق تو دارم نفس می کشم!...
وقتى تو کنارم هستىآسمان هم به زمین بیایدفقطبه هواى تو نفس مى کشم هوایم باشکه من از نفس کشیدن سیراب نمى شوم...