خاطرش نیست ولی خوب به خاطر دارم که در آغوش خودم قول نرفتن میداد
بیخیال زمستان آغوشت که باشد همیشه بهار است...
مسکنِ مهر همین آغوش تو ست
گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول لحظهای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی
روزگاری یک تبسم یک نگاه خوشتر از گرمای صد آغوش بود
جمعه یعنی: چند ساعت بیشتر تو آغوشت باشم ️️️
مرا به گوشه ی آغوش خویش دعوت ڪن … مگر به جز تو کسی گوشه ی دلم دارم؟؟️
-شنآسنآمہ رو بیخیال -محلِ تولّد من -آغوشِ گرم و پر مُحبّت توئہ ️️️
در حسرت آغوش تو پاییز ترینم
عطرِ آغوش تو زیباترین انقلابیست که هر شب در میانِ جانم عاشقانه کودتا میکند ... ️️️
خواهم که تو را تنگ در آغوش بگیرم ...️ از هرم تنٺ مسٺ شوم، مسٺ بمیرم ️️️
تو قدر مطلق منی ، در آغوش تو احوالم همیشه مثبت است ....️ ️️️
نوازش کن مرا و ببین چگونه تا ابد فدای آغوشت می شوم! ️️️
نه هرگز نفرینت نمی کنم فقط می خواهم آنقدر سرو شوم که تو حتی نتوانی سایه مرا در اغوشت بگیری ! .
به گلو بغض و به لب اشک و به آغوشم درد شانهای نیست ولی شکر که دیواری هست!
دور نباش در این دنیاے ڪوچڪ در این آغوش دنج نزدیڪتر باش، از روح بہ جان نزدیڪتر باش، از جان بہ تن نزدیڪتر باش، از تن بہ من تو خود من باش... ️️️
زمستان سرد نیست درد است وقتی دست هایم تنها خودم را به آغوش می کشند !
از پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد نمیدانم از برف است یا از تنهایی برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند به...
دنیا برای دیگران من به اندازه ی آغوشت زندگی میکنم
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند من کافر همه شب با تو به آغوش کشم...!
شب زیباترین ترانه می شود وقتی اغوشت را به من میسپاری و مرا در بستر گرم اغوشت میفشاری... ️️️
شنبه ها بیا در آغوش بگیر مرا کمی ببوس و نوازشم کن تا هفته با خیال شنبه ها به اتمام برسد
من پُر از دوست داشتنِ توام پر از ذراتِ معلّقِ عشقت پر از آغوشی که الگوی قد و قوارهی توست و حجمِ تنِ تو را در خودش گود انداخته است من مسئولِ خواستنِ توام و سرودی از این بهتر برای سرودن ندارم
جای جای این زمین هوآیش به هوآیِ آغوش تُ نمے رسد