بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند قاب عکس توست اما شیشه عمر من است...
️ یک بوسه به من داده، طلبکار شده خواهانِ بغل کردنِ بسیار شده تا زود بگیرد از لبم کامش را..️ از صبح عَلَی الطّلوع بیدار شده. ️️️
دلم باران دلم دریا دلم لبخندِ ماهی ها دلم اِغوایِ تاکستان به لطفِ مستیِ انگور دلم بویِ خوشِ بابونه میخواهد.. دلم یک باغِ پر نارنج دلم آرامشِ ترد و لطیفِ صبحِ شالیزار دلم صبحی ، سلامی ، بوسه ای عشقی ، نسیمی ، عطرِ لبخندی نوایِ دلکشِ تار و کمانچه...
صدایت ساز را می رقصاند و نگاه به لبانت بوسه را مقدس می کند ...!!!
کاش !! اولین بوسه ی سال را از لبان تو آغاز کنم آی ، چشمهایت - تفسیر ِ سبز ِ حَوِل حالِنا ....!!!!....
حاصل بوسه های تو اکنون منم شعری که از شکوفه های بهاری سنگین است و سر به سجده بر آب فرود آورده دعا می خواند.
خوشا ! آن لحظهٔ ناب دم صبح️ که با لب بوسه ات گردد هوایی... ️️️
با بوسه ای تمامی ناگفته هایم را در می یابی .. ️️️
بوسه باشد برای فردا... من با شبِ چشم های تو...️ حرف ها دارم.حرف ها... ️️️
شب است ، تو که باشی ! چشم هایم را به چشم هایت می دوزم بوسه را از لب هایت می چینم و آغوشم را در آغوشت عاشقانه به معنا می کشم. ️️️
از سایش لبانت بر لبانم جرقه می زند عشق! و من به دست چینی تمشک های سرخ روی می آورم! شیرین تر از آن چه کامم را شکر ریز می کند، از بوسه های تو ...
قانعم،، زان هر دو لبْ یک بوسه بس باشد مرا... ️️️
زن یعنی عشق و عشق یعنی : دلیل زندگی ، امید زندگی ، شور و حال زندگی ، نبض و نفس زندگی ، و در نهایت شکوه زندگی.... همینها کافیست که مردها عاشقانه بر دستان زندگی ساز دختران حوا بوسه زنند ..
نفس هایت را در گلو پُڪ می زنم! ریه هایم غرق بوسه می شوند...
عشق یعنی اینکه تو اینجا باشی و بخیر کنی با بوسه هر شبم را ... ️️️
صبح آغاز میشود از رقص نجوای آرامت زیرِ گوشم از نوازش داغِ دستانت بر احساسِ خواب آلوده اَم ازبوسه بوسه بوسه ها چه بیداری شیرینی ست در کنار تو، صبح شدن... ️️️
شب است مرا در آغوش بگیر که من با تو نفس نفس هزاران هزار بار غرق بوسه می شوم... ️️️
نسبت نفس های تو با بهار چیست که وقتی یواشکی لبهای مرا بوسه میزنی شکوفا میشود گلهای عشق در دشت خزان زده قلبم...
اصلا زمستونی که آدم با عشقش نره بیرون تو سرما یا زیر برف با بوسه های عشقش گرم نشه زمستون نیست جهنمه........!
خشاب لبانت را از بوسه پر کن، و تنم را زیر بوسه هایت تیر باران... مرا زخمی کن با بوسه هایت من این درد را دوست دارم....!
ناگهان آمدی به خلوتِ من، تا به خود آمدم دچار شدم عشق من بودی و نفهمیدم تا که رفتی و بی قرار شدم مثل گلدان خشکِ کنج حیاط، در خودم دفن می شدم هر روز بوسه هایت شکوفه زارم کرد با نسیم تنت بهار شدم ناگهان ریختی در آغوشم... سرم...
عشق یعنی دیدنی با چشم تر عشق یعنی یاد یک رویای نرم عشق یعنی آخر خط بهشت عشق یعنی آبی یه بی انتها عشق یعنی کوله باری از نیاز عشق یعنی یک شب پر رمز و راز عشق یعنی بوسه ای از راه دور عشق یعنی چون محمد پا به...
تو را می خواهم با تنی آغشته ب عشق و احساس ک زیر نویس کنم با بوسه تک تکِ گنجینه آغوشت را
این روزها بوسیدن ... دست دادن و به آغوش ڪشیدن را ممنوع ڪردند اما تو ... آنچنان بوسه بزن بر لبم ڪه ویروسِ عشق در تڪ تڪ یاخته هاے تنم رخنه ڪند.. میخواهم به عشقت دچار شوم...جانا...