متن تنهایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی
عشق
گُل می کند
حتی
در مرداب
از نیلوفر بپرس
حجت اله حبیبی
و این منم
زنی تنها
که لبخند هایش خشک شد
موهایش سپید شد
و دخترانگی هایش پوسید
در انتظار مردی که هیچوقت نیامد
احوال من؟
در کنج دنج تنهایی نشسته ام به در نگاه می کنم، دری اسیر گرد و غبار، از پس گشوده نشدن، حتی دریچه هم دیگر نای آه کشیدن ندارد.
تمام راه ها را هم گشته ام، کسی نیست که بخواهد بیاید و به این سرای نومید جلا دهد. سرگردانم،...
بعد رفتن /کوچه / سکوت / اشک/
چشم دوخت به راه/
قصه می بافد / پنجره / در هیاهوی سرد تنهایی .
حجت اله حبیبی
زمستون ،
برف ،
کولاک
سرما ،
باز جمع اند ،
و من
تنها خودمو به آغوش می کشم.
حجت اله حبیبی
در غربت آیینه خواهد سوخت قلبی
که دوست دارد مثل یک پروانه باشد
عاقل نمی فهمد غم دلخسته ها را
دیوانه باید همدم دیوانه باشد...
«سیامک عشقعلی»
اینجا، من تنها هستم.
اینجا ، از آرامش خبری نیست.
اینجا، همه در خوابی عمیق هستند ، یا اگر بیدارند خود را به خواب زده اند.
اینجا ، تنهایی فرمانرواییست که حکم صادر می کند.
اینجا ، سکوت دردیست که درمان ندارد.
اینجا، جاییست که معشوق وجود ندارد.
و باز...
من همیشه آه می کشم ، در تنهایی سیگار .
حجت اله حبیبی
یکی بود ،
یکی نبود.
ما بودیم و تنهایی
و هنوز تنهایی ، حاکم ِ شهرِ دل ماست. حجت اله حبیبی
کجایی بی تو تنها ، بی تو پر غم
به تنهایی نشستم غرقِ ماتم
دلم بی تاب و هجرانت شده درد
بیا جانا ! بیا ای همچو مرهم
بادصبا
تو می روی ، امّا ، غبارِ غم ، همدم جانم می شود ، ِکویر اندوه ، صبح امیدم را می خُشکاند ، دیوارِ تنهایی ، پرنده ی خوشبختی ام را ، به دار می آویزد ، و سیل اشک ، باغ زندگی ام را ، به تاراج می برد...
جنس دل هایتان از چیست که تنگ نمی شود؟؟
مگر شهر شما شب ندارد ؟؟؟
پس چرا دلتنگ نمی شوید؟؟
ما ادمای تنهایمون بودیم:)