متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
من
وقتی خسته ام
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم.
شیشه ها را نمی شکنم.
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها
زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی ست!
\طُ\را،
براے تمامِ روزهاے بدونِ دلتنگے
شبهاے بدونِ بغض ڪہ در همین نزدیکیست، میخاهم.
\طُ\را،
براے عآشقانہ هاے بی هنگام
براے یڪ حال ِ غیرقابلِ وصف
براے قهقهہ هاے از ته دل
براے قدم زدن در یڪ فصلِ پائیزے
و...
\طُ\را
براے جبرانِ تمامِ اشک هاے سَرازیر شده ام میخآهم⚇✔️
باز شیشه عطرت، شکست و هوای دلم پر شد از بوی تو
چترپینه بسته ام سَر باز کرد و من خیس شدم از باران اشک های دلتنگی
باز شانه هایم سنگینی میکند از گرد و خاک خاطره های سرگردان
قفل لبهایم به دنبال کلید گمشده در لُکنت های دیدار میگردد...
کاش بدانی که میدانم که میدانی چقدر دلتنگتم بابا ؛ کجایی سخت دلگیرم که گیرم من دو دستانت و بنشانم گُل بوسه بر دو چشمانت که شاید گیرد آرام این دل پریشانم .....
خاطرات قدیمُ
تودل نگه میدارم
عاشقانه هایی که
بی توکرده بیمارم
خاطراتی که هیچوقت
واسم کهنه نمیشه
باوجودیکه نیستی
دلم هنوزاسیره ...
خیالاتِ تو،،،
به ارتفاعی قد کشیده اند که،
روزی چند بار به ملاقاتم می آیی.
هر روز صبح
مادر پیرم،
--باد!
کوچه ی خاکی ما را جارو می کند!
باران می گیرد تا،
شب ها،
به من سر بزنی!
شاید این درد کهنه را
از گَودِ چشم هایم بشویی
قلبم،...
چه فرقی می کند که کجایی؟!
در ازدحام بمبئی
یا سکوت شانزلیزه!
چه دور،
چه نزدیک!
دلتنگی،
دمار از آدم در می آورد،
وقتی که،،،
پای عشق میان باشد.
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
دلتنگی هایم قد کشیده اند!
-- پا گرفته اند وُ،
راه می روند.
گاهی پیش،
گاهی پشت سر امّا؛
همیشه با من اند...
♡
پس؛
-- کجائی نازنین!؟
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
سردی خانه و این دلم به کنار ،
تو بگو با این دو استکان چای سرد که مانده در سینی چه کنم!؟
ارس آرامی