متن دوستت دارم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دوستت دارم
دوستت دارم!
اما نپرس 《چقدر!؟》
آخه مگه عشق حد و اندازه داره؟!
حواست هست به هر دَری می زنم
باز دوستت دارم
ارس آرامی
.
دیشب داشتم از کنار یه مرکز خرید رد میشدم.
طبق معمول دوتا از پسر بچه های کار با یه ترازو بغلشون کنار یه مغازه نشسته بودن.
یکیشون بلند شد اومد کنارم گفت:«آقا وزن میکنی خودتو ؟
گفتم:« نه ممنونم!
آخه هروقت که سر چهارراه ها یا هرجای دیگه که...
می گویند: حرف که چیزی نیست! همه بلدند. عمل کن.
حرف زدن گاهی دشوار تر از هر کاری می شود!
گفتن بعضی جملات می تواند تاوانی سخت داشته باشد.
جملاتی مثل:
دوستت دارم:))
کوتاه و شیرین، ترسناک و جذاب.
به همراه تاوانی دردناک...!
چشم های عاشقت شد شاعر این مثنوی
حرف هایی دارم ای زیبا که باید بشنوی
خوب من! دلخواه من! ای اولین و آخرین!
هیچ می دانی خدای من شدی روی زمین؟
هیچ می دانی که عشقت شد دلیل بودنم؟
قلب من هستی و با من زنده ای دور از تنم!...
عاشقانه هایم را
یاوه می خوانی...
مگر،،،
مقدس تر از دوستت دارم،
داریم؟!
-لیلا طیبی (رها)
بیا در دیواره ی قلبت بنویسم دوستت دارم …
تا هرگاه کسی درش را باز کرد بخواند ضربان این قلب به نام دگریست….
نویسنده:المیراپناهی درین کبود
در صدایش سِحرِ عجیبی نهفته بود
وقتی می گفت دوستت دارم
روح از مرز های تنم عبور میکرد
و به گل های پیراهنم
جان می بخشید
نور امیدی نیست؟ یا من واقعا کورم؟
از دوستت دارم چقدر این روز ها دورم!
بغضی شکسته خالی ام با سنگ عشقی تلخ
در عنفوانی از جوانی پوچ و مبرورم
قبرم شیار بر کف دستت شود کافی¬ست
من شاعری مطرودم و محکوم سانسورم
مجموعه شعر منزوی، یک شاخه گل، سیگار!...
امشب و هر شب،
دو، سه بار دوستت دارم هایم را مرور کن
نیازی به دیازپام نیست...
...
حالا؛
آرام به خواب!
-زانا کوردستانی
در تهرانی ترین حالت تهران
در آن دود و دم
و خفقان
در آن لحظه ی سوت و کور و غمگین
دوستت خواهم داشت
در میان رود سِن
در هیاهوی خنده های بی امان
دوستت خواهم داشت
قدم زنان
در بهشت سن سپاستین
در میان تپه های سبز
و ساحل...
عشق می آید
روشن میکند
■برقِ چشمانت مرا چون ماه روشن میکند
کلِ احساسِ مرا میگیرد و تن میکند
می رود پاییز ازپس کوچه های شهر من
اومراسرگرم ومحوخوب دیدن میکند
مثل یک آرامش دریاست،آبی،رنگ عشق
ساحلت ازموج غم دل را چه ایمَن میکند
گرم میگردد دلم وقتیکه چشمانِ مرا...
به خدایی که قبولش داری
به همین غربت سردم خانم!
به نوشتن، به قلم، این احساس
و به تنهایی و دردم خانم!
به همین قبله ی حقانیت
به شکسته شدنِ قلبم که...
به شب و روز تمام عمرم
به تو آن شیرزنِ قلبم که...
تو خودت باخبری از حالم
دل...