متن شاعران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاعران
باران که می بارد
شهر پُر می شود از بوسه های
نیمه کاره اَبرها،
که در شب وصالشان
بی مهابا
هم آغوش شدند،
غافل از آنکه رعد
بیرحمانه سلاخیشان خواهد کرد.
محرمی است و عاشورایی بر پاست
در روزگاری که نبودنت
نه شمشیر می خواهد و نه شمر و یزید.
حسن سهرابی
به دورانی که شیر دَربَند و
دل چرکین
زِ دستِ نامرادیهای دوران است.
چه نا زیباست:
کوکِ سازِ نامَردی
به دستِ
کَرکس و کفتار.
@sohrabipoem
درون من کسی ست
به مهربانی تو
که هر غروب دلتنگ
دست تنهایی مرا می گیرد
شانه به شانه ی من
خستگی هایم را قدم می زند
با چشمان زلالش خیره می شود
به دو چشم مشتاقم
دل به دل غصه هایم می دهد
مرا می کشاند در قاب علاقه...
خدایا فرصتم دادی ببینم این جهانت را
وبا چشم گنکهارم ببینم آسمانت را
سپاس وسجده میارم به پاس این بدرگاهت
که دائم همرهم داری نگاه مهربانت را
اعظم کلیابی ( بانوی کاشانی)
سر می کنم در روزهایی که نمی دانم...
یک ساعت دیگر من آیا زنده می مانم؟!
انگار با من قهر کرده روی آرامش
دریای بغضم در تلاطم های طوفانم
مرحم نمی خواهم برای زخم هایم چون
کل جهان درد است در هر ذره ی جانم
از حال و روزم بی...
تنها نشسته بود، رو به ماه و دریا
با غربتش، با دردهایش گریه می کرد
زخمی ترین مرد زمین و جنگ دیروز؛
با او خدای او برایش گریه می کرد
سردرگم و غمگین، در تردید و تشویش
تنهاییِ او، وسعت ویرانه ها بود
با سایه ی خود دردِدل می کرد؛...