پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
غربت آن استمن تُو راتا آخرین روزهای نفس کشیدنمتصور کنمامّا تُوچند قدم هم برنداری به سراغم......
اگر به هم نرسیدیم یادمان باشدکه سقف غربت این عشق آسمان باشد...
معشوق من ! بعد از تو جایت هم چنان خالی استخالی است جایت در دلم ، تا جاودان خالی استجز تو برای عشق ، کس کاری نخواهد کردوقتی نباشی ، بی تو شهر از عاشقان خالی استجز تو زنی آغوش من را پر نخواهد کردتو می روی و تا ابد این آشیان خالی استمی دانی آیا بی تو در من این خلأ چون است ؟انگار از خورشید روشن ، آسمان خالی استیا آن که آفاقِ پس از باران که من باشماز جلوه ی جادوییِ رنگین کمان خالی استاز کام و جامم زهر می جوشد ، مرا ، وقتیاز شهد ن...
مَردی غریب ،آخر این قصهتبعید شد به بغض زمان،دِق کرداین چاه های نفت خبر دارندغربت ،چه با غرور مصدق کرد!...
خرابم قهوه چی! قلیان برایم بار کن لطفاًسری اش را پراز سوغاتی خوانسار کن لطفاًبخوان آوازخوان! دارد دلم آرام می گیردبزن تار و همین تصنیف را تکرار کن لطفاًشش وهشتی بزن، شادم کن؛ امشب سخت غمگینمبخوان! آزادم از این بغض لاکردار کن لطفاًغریبم قهوه چی اما گمان کن اهل این شهرمبه رسم مشتریهای خودت رفتار کن لطفاًبگو تا غربت بعدی، چه مدت راه باید رفتاگر دور است قربانت! نگو! انکار کن لطفاًمرا امشب اگر رفتم که هیچ، اما اگر ماندم...
من هماره، آدمیان را دیدمکه از خورشید می خواستندطلوع نکندو از بهارکه شروع نکندو از تاریکیکه سکوت نکند ...و آنها گاهاز سفر به غربت ماه می گویندبی آنکه بدانند ماهتداوم شُکوهِ خورشیدست !....
این روز ها نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده\انگار که روحم با روزگار تصادف کرده و چرخه ی روزگار از رویش رد شده و او را کشته \نمی دانم انگار که سال هاست زیر خروار ها خاکم و حس و حال غربت به سرم می زند\همه آشنایند اما احساس میکنم هیچ کس مرا نمی شناسد....محدثه بخشی...
دلم گرفته بیا بی بهانه گریه کنیمبه یاد خاطره ای عاشقانه گریه کنیم ...میان جمع بخندیم از سر اجباربه حال غربت خود مخفیانه گریه کنیم...
غربت آن استکه با جمعی و جانانت نیست......
پدر جان نگاه مهربان و صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من در این غربت استبدان که برای من بهترینیروز پدر مبارک باد...
سلام غربت زیبای صبح فروردینرسیدم و نرسیدی سراب چله نشین...
منم که غربت مرداد را وجب کردمشب نیامدنت را دوباره شب کردم...
گفته بودم وقتی که از آغوشت دورمغربت برای من تعریف می شود!گفته بودموقتی بوی عطر تورا ندارمدرد برای من تعریف می شود......
غربت آن نیست که ندانند کجایی و بگیرند سراغت،غربت آن است که بدانند کجایی و نگیرند سراغ......
در غربت مرگ، بیم تنهایی نیستیاران عزیز آن طرف بیشترند...
معصومه(س) تفسیر معصومیت است که روزگارى در مدینه طلوع کرد، معصومه اقامت غربت استدر روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت .وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد...
غُربت کسی نباشکه وطن دیده تو را......
غربت کسی نباش که تو را وطن دیده است.......نوعی بی خیالی هست که معمولا بعد از انتظار کشیدن های طولانی پیش می آید …بعد از مدتها تلاش کردن دویدن و به در و دیوار زدن بعد از مدتها خواستن بی نتیجه!یکدفعه احساس می کنی خسته ای، بریده ای، دیگر توانش را نداری و هیچ چیز برایت مهم نیست …به اینجا که میرسی فقط دلت میخواهد تماشا کنی برایت فرقی نمیکند رسیدن یا نرسیدن …آمدن یا نیامدن، ماندن یا رفتن …به اینجا که میرسینه دلتنگ می شوی نه دل...
در غربت مرگ بیم تنهایی نیستیاران عزیز آنطرف بیشترند...
افتاده ای بر روی خاک و پر نداریجز دیده ی تر مونسی دیگر نداریآنقدر غربت می چکد از جسمت آقاناخواسته می گویمت مادر نداریشهادت امام رضا(علیه السلام) تسلیت باد...
مانده بودی اگر نازنینمزندگی رنگ و بوی دگر داشتاین شب سرد و غمگین غربتبا وجود تو رنگ سحر داشت......
می خواھم بروم اما تا به کجا نمی دانمفقط می خواھم برومبه غربتی دیگربه عشقی دیگرو شاید به دردی دیگرحس رفتن تا ھمیشه رفتن وجودم رافرا گرفته است...
هر کجا هستم باشمآسمان مال من استپنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من استچه اهمیت داردگاه اگر می رویندقارچ های غربت ؟...
روونه اشک آسمون/به یاد غربت عشقزمزمه ی فرشته ها/حدیث حضرت عشقاون نور هل اتایی/محبوب کبریایی/مظلوم کربلاییحسین...سالار زینب......
دست خدای منّان ، رو قلب ما نوشتهقسم به نام عباس ، کرببلا بهشته تو دستم و گرفتی ، من اینو خوب می دونمتا عمر دارم به عشقِ ، کرببلات می خونم درد غریبیِ تو ، عقده ای در گلویمگریه ی بر غم تو ، عزت و آبرویم آتیش زده به جونم ، سوز مصیبت توگریه کنم برای ، روضه ی غربت ...
غبار غربتاندوه چهره ام را پوشانده استهیچ نمی داند از دوری اشچه می کشم...