پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
امشب که در هوای تو پر میزند دلمای مهربان من ! تو کجایی و من کجا؟من بی تو هیچ ندانم که کجایمای از برِ من دور ندانم که کجایی!؟!!.....
شکوفه ها هم میوه شدند،و من هنوز،به رد تمام جاده ها خیره مانده ام،آه... تو کجایی؟!شعر: شاده علی ترجمه: زانا کوردستانی...
از دلتنگیت کجا فرار کنم؟کجا بروم که صدای آمدنت را بشنوم ؟کجا بایستم که راه رفتنت را ببینم ؟کجا بخوابم که صدای نفس هات بیاید؟کجا بچرخم که در آغوش تو پیدا شوم؟کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوی؟کجایی؟کجایی که هیچ چیزی قشنگ تر از تماشای تو نیست؟کجا بمیرمکه با بوسه های تو چشم باز کنم؟کجایی...؟!کجایی جانانم ۰۰۰؟!...
نام شعر: کجایی؟این مَنِ بی تومن نیستپس کیست؟خودم هم نمیدانم که آن چیست؟که درون مرا میخوردو تفاله اش را به بیرون پرت می کنداین مَنِ بی تومن نیستهیچ نیستجز سرگردانی مطلقمی چرخد دنیای بی تو دور سرماما تو را نمی یابد راستی کجایی تو؟مجیدمحمدی(تنها)...
آواره ی چشمان سیاهت شده ام هر شب و هر روز... ای چشم سیاهِ منه دیووانه، کجایی...؟...
مگه میشه کسی رودوس داشت وتنهاش گذاشت بهم بگوعزیزم اون عشق واحساس کجاست؟...
دلم ابری ست ، کجایی همه ی شادی من؟!...
هوایت هوارا ز سر پراند کجایی ک بی هوای تو دیوانه ام...
ای جان جان جانو جهانم عزیزم دلم را به اسارت کشاندیای جان جان شیدای جذابمرا تو به این حال نشاندی کجایی؟...._برشی از ترانه...
دلتنگ توام خانه ات آباد کجاییکمتر بزن آهنگ غم وساز جداییپاسخ ندهی هیچ به پیغام دل منیعنی نرسد از من دلداده صدایی؟تو تاج سرم هستی و سلطان جهانمدربار تو هست و من و آئین گداییشاهی ودلم مهره ی شطرنج شما شدایکاش در قلعه ی دل را بگشایی.. در خصلت شاهانهٔ تو هست محبت اما به دل ما نرسد از تو نواییبی روی تو تاریک شده صفحه جانمبر بام دلم کاش که چون ماه بر آییبا خواب و خیال تو خوشم ای همه عشقخوشحال از ...
🍁🌿🍁تو رفتی و دلم پاییز گشته غم و اندوه من لبریز گشتهدلم پر گشته از برگ طلاییعزیز من عزیز من کجاییشهناز یکتا...
من اینجامو تو اونجایی چرا دوریم یه عالمهمن خوابم نمیبره دیگه خوابم نمیبرهدلم میخواد بخندم اما خنده هام پر از غمهمن خوابم نمیبره دیگه خوابم نمیبرهاینجا بی تو سرده گل من یه دوس داشتن سادس حرف دل منول کردی دستامو میترسه دل من تو بگو الان کجایی تو..._برشی از ترانه...
چه تلخ است چه سرد استچه دلگیر و غمباراست امشب چه سنگیننگاهِ ستارهچه غمگین؛ صدای دلی که شکستهشبِ خنده هایِ سیه پوش و تنهاشبِ غربت و غم شبِ مرگِ رویاشبِ بی تو بودندلم ناشکیب است کجایی تو ای ماه کجایی که تاریک تمام جهانم تمام شب من بادصبا...
تو گفتی : که لبخند ، به لَب ها نشانیکجایی ؟! دلیل غم و اشک آهَم .حجت اله حبیبی...
گویی که عالمی غم از دوریت کنارِ هر خنده ام نشسته ای عشق !ای تو مرهم !بر قلبِ غصه دارمگاهی به خنده گِریم گاهی به گریه خندم بی تو ، تو ای همه جان!با من بگو کجایی؟!روزم چو شب سیاه استآبِستنِ غم و درد و بی تو شب دل آشوب بادصبا...
تو رفتی گلشن دل چون خزان شدبه سینه دوریت درد نهان شدهوای با تو بودن کرده ام بازکجایی غصه با من همزبان شد بادصبا...
از شوق تو رقصان دل دیوانه کجاییگل بوی و پری نازی و مستانه کجاییاز مستی چشمان تو ماهور پر از شورای ساقی و ای باده ی میخانه کجایی بادصبا...
امان از این شبِ تنهایی و غمامان از لحظه های پر ز ماتمدلم تنگ است کجایی؟ مهربانمکه پشت دلخوشی هایم شده خم بادصبا...
ز دوری تو دارم آه و حسرتبه همراه دلم صد درد و محنتکجایی؟ بی وفا یارِ دل آزارشدم محکومِ تنهایی و غربت بادصبا...
فروغ دیدگان من کجاییشدم بیمار و جانم را دوایی جهانم با تو روشن، بی تو تاریکچرا پایان ندارد این جدایی بادصبا...
بمیرم من واسه عشقِ دوتامونو!واسه تنهایی بی انتهامونو…کی باید جمع کنه این قلبِ داغونو؟!تو رفتی و غمت یه شبه آبم کرد!ببین دنیا، منو بی تو جوابم کرد…تو رفتی حرفِ این مردم خرابم کردتو رفتی؛ زندگیمون رفت…یه عاشق، زیر بارون رفتدیدی آخر یکیمون رفت؟کجایی؟بمیرم بهتر از اینه! نمیتونه تو این سینه؛ تموم شهر غمگینهکجایی؟...برشی از ترانه...
تو رفتی گلشن دل چون خزان شدبه سینه دوریت درد نهان شد هوای با تو بودن کرده ام بازکجایی غصه با من همزبان شد -بادصبا...
امان از این شبِ تنهایی و غمامان از لحظه های پر ز ماتمدلم تنگ است کجایی؟ مهربانمکه پشت دلخوشی هایم شده خمبادصبا...
دلم ، لبریز از عشق و جنون استکجایی؟ بی تو چشمم لاله گون استچنان ، دلتنگِ دیدارِ تو هستم که از این حجم غم دل ، خونِ خون است-بادصبا...
کجایینجیب و عزیز و یارم کجاییهوایی رسانی به قلبم کجایینبودی ببینی در این بی وفاییکه مرگم رسیده قرارم کجایی instagram.com/sohrabipoem...
خیابانهای شهر بی تو خالی ست محبت های تو بر من خیالی ستاز آن روزی که بی من رفته ای توهنوز عطر تنت در این حوالی ستنمایان کن حضور ای حضرت ماهکه بی تو آسمان ام در سیاهی ستاتاقم تلخ و سرد است تو کجاییبدون دست پختت سفره خالی ستبه خواب حتی تو باشی در کنارمهمین رویای با تو بودن عالیست...
ای آنکه دلت پیش دلم نیست، کجایی؟در خلوت دل جای تو خالی ست، کجایی؟چون عشقِ معلّق تو به هر بام پریدیای روشنی خانه ام، ای دوست کجایی؟!ارس آرامی...
ای آنکه دلت پیش دلم نیست، کجایی؟در خلوت دل جای تو خالی ست، کجایی؟چون عشقِ معلّق تو به هر بام پریدیای روشنی خانه ام، ای دوست کجایی؟ارس آرامی...
دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیاییچشمم به ره عاطفه خشکید، کجایی؟با شکوِهٔ من چهرهٔ آدینه ترک خورداز سوی تو اما نه تبسم نه ندایی!از بس که در اندیشهٔ تو شعله کشیدمخاکستر حسرت شده ام نیست دوایی؟آمار تپش های دلم را به تو گفتمپرونده شد اندوه من از درد جداییسوگند به آوای صمیمانهٔ نامتاز عشق فقط قصد من و شعر شماییهر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان استآغاز کن ای گل سفر سبز رهاییمن منتظرم، مرحمتی لطف و نگاهیحیف است رسد مرگ ...
دلتنگ توأم یار دل آزار، کجایی؟!مجنون شده ام مرهم بیمار،کجاییدر دام توأم تاکه نفس میکشم انگاراز تو شده ام در تو گرفتار کجاییایوان دلم خیره به ماهت شده شبهامهتاب شبم، مونس و غمخوار، کجاییفکری که به حال من بیچاره نکردییادت شده بر سینه ام آوار، کجاییشبها گذر از کوچه یادت شده کارمتنها شده ام، عابر دلدار کجایی؟!دلتنگ توأم خواب به چشمم که ندارمخاتون شبِ شاعر بیدار، کجاییعمریست که بر جان و دلم شعله کشیدیخاموش نشد آتش...
مرا صدا کن و از بیخ بی قرارم کنرمق به کنده ندارم کمی بهارم کنبهار نه! به همین زرد قانعم اصلابیا وهر چه دلت خواست فحش بارم کنبه طرز بی سر و پایی به بودنت وصلمبه ابتذال بیانداز و اختیارم کنبلند من ! شب پاییز ! با توام یلداکه دانه دانه لباس از تنم... انارم کنکه دانه دانه به دستت... و گلپرانه مرابغل بگیر و بیامیز و خوشگوارم کنو کل زندگی ام را بگیر در مشتتو هر دقیقه ازین عشق باردارم کناز این جهان خوش اخلاق ظاهرا خوشبختعبوس ...
آخرین لحظه ی این سال کجایی بی ما؟ یار باید همه جا پیش عزیزش باشد...
ای آنکه دلت پیش دلم نیست، کجایی؟در خلوت دل جای تو خالی ست، کجایی؟چون ماه بهاری همه روز در تب وتابیتو سایه ات بالای سرم نیست، کجایی؟چون عشق معلّق تو به هر بام پریدیای روشنی خانه ام ای دوست، کجایی؟با ما بِه از این باش که با خلق جهانیاین جمله در این شعر چه عالی ست، کجایی؟چون گمشدی از دیده چه پنهان تو برفتیاین دوری تو بحث چرائی ست... کجایی؟ارس آرامی...
هیچ معلوم هست کجایی!؟تا پیام خوندم دلم هُری ریخت! یعنی کی میتونه باشه؟ یعنی برای یک نفر انقدر مهم شدم که میخاد بدونه من کجام!هنوز ذوقم تکمیل نشده بود که پیام دوم آومد (ببخشید اشتباهی فرستادم!)جواب دادم میشه بازم گاهی از این اشتباهات بکنید هیچی نگفتاصلا چه فرقی داره که کجای این شهر بی سروته باشی مهم اینه که واسه یک نفر انقدر اهمیت داشته باشی که حتی از روی فضولی هم که شده بخواد بدونه تو کجایکجای تنها یه کلمه نیست یعنی دلم تنگت شده م...
ای که دیوانه ترین ادم شهرم کردی زندگی سخت گذشت بی تو کجایی بیا...
کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم...
شده پاییز،کجایی؟منم و شیدایی......
دلم ،گُر ،گرفته استکجایی؟! نبودنت نفس گیر است کاش ! پروانه ای ،قاصدکی ،قطره ای از شبنم عشقت را بر این دل سوزان نثار می کرد تا به یمن آن وجود گُر گرفته ام گلستان شود ومن چون ابراهیم (ع) لطافتت را حس کنم.....حجت اله حبیبی...
کجا رفتیاین بار از کدام کوچه سراغِ قدم هایت را بگیرم؟سحر غزانی...
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟...
جانا دگر از حسرت دیدار چه گویمدل سوخت در اندیشه ی "چشمت"تو کجایی......
نور چشمانم مقصد حرف هایم ماه بدخشان کجایی؟...
زنده ام اما برای زندگی کردن به چیزی بیشتر از آنچه هست ،محتاجم چیزی بیشتر از خودم آنکه مرا به حیات ،دعوت می کندنفس هایم را معنا می بخشد و دلیلی میشود برای جنگیدن و ادامه دادنم من برای بودنم به چیزی بیشتر از جسمم محتاجم کجایی پس ؟؟؟سولماز رضایی...
ای آنکه مرا برده ای از یاد، کجایی؟بیگانه شدی؟ دست مریزاد، کجایی؟در دام توأم، نیست مرا راه گریزیمن عاشق این دام و تو صیّاد، کجایی؟محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقتآوار غمت بر سرم افتاد، کجایی؟آسودگی ام، زندگی ام، دار و ندارمدر راه تو دادم همه بر باد، کجایی؟اینجا چه کنم؟ از که بگیرم خبرت را؟از دست تو و ناز تو فریاد، کجایی؟...
همه میگن که از سرت می پره بزار زمان بگذره کاش بودن و میدیدن بعد سال ها که هنوز عطر مشابه اش تو کوچه پس کوچه های این شهر میشنوم ناخداگاه دلم می ریزه...
باران می بارد تو کجایی آخر ...مگر آن روز ندادی دل ما را سوگندبه همین بارش باران که شود شاهد مانرویم هیچ کجا از سر دعواتو کجایی اخر ...باران می باردهمه دکلمه ها را خودش می خواندتو کجایی آخر ...باران ...دلش تو را می خواهدرعناابراهیمی فرد (رعناابرا)d...
امروز یک نفر برایم اشتباهی مَسیجی فرستادکجایی؟با چشمانی از حدقه زده بیرون، دلم هُری فرو ریخت ...مدت ها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم چه فرقی می کند کجای دنیا تنها نشسته باشی مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنتو برایش مهم است ...شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید تمام آن دوستت دارم ها را، دلم برایت تنگ شده و به جانم نق می زند، وهمه این حرفا را خلاصه کند در «کجایی»داشتم به همین چیزها فکر می کردم که دوباره برایم فرستاد ببخشید اش...
به دل... دیوانگی دارم!به سر ، غوغای صد طوفانکجایی؟!چاره ی کارم... تویی حاجت هر لحظه دُعای ِ ناب ِ هر روزم...
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:"کجایی ؟!"دلم هری فرو ریخت،مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم!چه فرقی می کند کجای دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودن تو برایش مهم است!شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده و به جانم نق می زند بیا دیگر...و همه ی این حرف را خلاصه کند در " کجایی؟! "داشتم به همین چیز ها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:ببخشید اشتباه فرستادم!!برایش نوشتم:م...