پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
چشمامو می بندم و خیال میکنم اینجاییولی وقتی چشمامو باز میکنم و می بینم نیستیتازه میفهمم که چقدر دلم برات تنگ شدهمی دونی چرا هر شب اینجام؟ چون هنوز عطر خوش خاطرات باهم بودن داره بهشت من اینجاست جایی که محل قرار عاشقانه مان بود تو دوست داشتی، هر روز تحمل دلتنگی ت آسان تر می شود، زیرا یک روز بیشتر از آخرین ملاقات مان گذشته است و یک روز به ملاقات بعدی مان نزدیک تر می شوم. روزی که به دوری از تو تمام شود ارزش زندگی کردن ندارد تنها جای گذر(پایا...
تنها جای گذر (پایان) عمر کاش همین جا باشد در هوای تو...
دیگه پیشت اومدن سخت شده دلم آبادان شده برات...
همانی که ز فَراقَت مجنون گشته امتو همانی که مرا سرگشته ی ویران کرده ایتو همانی، همان سیه چَشم کمان اَبرویمتو همانی که دلم لک زده چَشمانش راتو همانی ، همان مجنون بی عشقیمن همانم ، همان لیلیِ بی سروسامانممن همانم که ز دوری تو محزون استتو همانی که ز جان دوست تَرت می دارممن همانم که خیالش همه شب در پی توستمن همانم ، همان لیلیِ بی مجنونم...
حاملهٔ فراق شد،باکرهٔ وصالِ من...!ارس آرامی...
نه شکوفه ای، که با بهار از راه برسی نه بارانی، که از آسمان بباری؛ کسی تو را پست نخواهد کرد؛ مروارید نیستی که با امواج به ساحل برسی؛گروگان هم گرفته نشدی، که پول تو را مجدد به من نزدیک کند؛ راهی برای برگرداندنت نیست؛ تو با پاهای خودت از کنارم رفته ای- کتایون آتاکیشی زاده...
تو داروخونه پیدا نمیشه همه دواها بعضی وقتا برای اینکه آروم بشیفقط باید ببینیش...
زیبای من سناریوی فراق زیبا نبود.....سپید و شکسته به رُخسارم نشستدلخوشی ها را ،طوفان غمت به صخره ها کوبید وپارو شکسته به گل نشست میدانی زیبا....بعد از تو رهگذر ها به شانه ام نمی زدند کلبه انتظار عطر کهنه دلتنگی گرفته خودکارم کاغذها را بی اختیار خط خطی میکنند و گاهی جوهر پس میدهدراستی زیبا.... قرصهای دکتر را در چمدانت جا گذاشتم آب را در میان چشمانت قهوه های سرکشیده را، فال نمی افتدزیبای من... ساعت زمان تمایلی به ...
اُرَدِّدُ طَرْفِے فِی الدُّنْیا، فَلا أَرۍٰوُجُوهَ أَحِبّائِیَ الَّذِینَ أُریدُهر چه در دنیا چشم خود را به این طرف و آن طرف می گردانم، چهره های دوستان خود را که جویای آن ها هستم، نمی بینم...
تصدقت گردم ساداتم 💚... چه عیدی چه فطری؟ به حضرات آقایان قم و نجف بگویند فطریه غالب آنکه قوتش رنج است و فراق چه مقدار است؟ استفتاء کنید خون دل خوردن از مبطلات روزه نیست؟ این فراق من و تو ای جان کفاره کدام گناه لایغفر است؟ هزار مقابل بذل می کنم که کنارت باشم آنکه دل در گرو یار دارد حکمش مسافر نیست؟ دل در تربت یار دارد تن در سیستان ؟ وطن مگه کجاست جز تربت محبوب جان وادی السلام، چه بی وطنم من و چه دور از تو مقبول است دل شکسته باش...
زیباترین گره زندگی امگره دست هایمان بود !افسوس که با رفتنتبزرگترین گره زندگی ام رارقم زدیمجید رفیع زاد...
در انتظار آمدنتلحظه هایم را کشتم !اینک مرابه قصاص محکوم کرده اندغافل از اینکهنمی دانندمن در لحظه هایی کهتو نبودیهر لحظه جان می دادممجید رفیع زاد...
دست هایمدوری از دامنت راباور ندارند !گل های پیراهنتهمیشه سیراباز اشک شوق من بودندافسوسفاصله بهانه ای شدتا همیشه دست هایماز دامنت کوتاه بماندمجید رفیع زاد...
بوسه ی چشم تو بر شعر من ای یار خوش استشاعر چشم تو بودن به چه بسیار خوش استاز تو دل کندن و دوری به خدا ممکن نیستبهر تو شعر سرودن با دل زار خوش استشهره ی شهر تویی غیر تو دلداری نیستدل سپردن به وفای تو وفادار خوش استوای از این عقربه ها ساعت بی تو ماندندر فراق تو دهم تکیه به دیوار خوش استبی تو هر لحظه دلم شوق رسیدن داردچشم بر راه تو در نیمه شب تار خوش استحلقه ی اشک شده همدم چشمان ترمدر فراق تو تب و ، این تن بیمار خوش ...
سُئل علىّ إبن أبىّ طالبْ علیه السلام: أهناک أشد من الموت؟ قال: نعم؛ فراق الأحبة أشد من الموت💔 فراق 90؛ پرسیده شد از امیرالمؤمنین علی علیه السلام که چه چیزی سخت تر از جان کندن مرگ است؟ فرمود: همانا فراق دوست(یار) سخت تر از مرگ است. کتاب عاشقانه هاى على و زهرا سلام الله علیها اثر مرحومه دکتر سادات رضوى...
وَ قَالَ علی علیه السلام: فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌغربتی است فقدان عزیزان حکمت 62 نهج البلاغه ج ۱ ص ۴۷۹ باب ترک دوستان و تنهایى...
مسجد، سر سحر خشکسالی دارددینم بی تو جای خالی داردمن مانده ام و سوال سختی اینطورماه رمضان با تو چه حالی دارد؟...
افطار با چای و خرما کار عوام ستعاشق به بوسه لبت روزهٔ خود باز می کنددلبر ما تو کجایی؟ گر زیر خاکی هنوز به فکر مایی؟...
مث یک روح در دو بدن بودیم تنها یک جای بود که باهم تفاهم نداشتیم اون روزی که من لباس سیاه پوشیدم و تو (کفن) سفید...
خواستم بهترین روز عمر و رویای شیرینم با تو محقق شود اما با رفتنت همه چی نقش بر آب شد...
یه وقتایی همچی هست اما همچی کافی نیست.چون اصلا کافی نیست چون اونی که باید باشه نیست...
اگر این شهر زیباست چون هنوز عطر و خاطرات تو رو به همراه داره....
اونی که کم حرف شده همونی که خیلی وقته تنها شده پ.ن: ۱۴ ماه و یک هفته دلتنگی💔...
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست همچنانش در میان جان شیرین منزلست...
دنیا برام شده مث کلاس درس پ چرا زنگ نمیخوره؟پس کی میام پیش تو ؟ اندازه شوق دانش آموزی حینزنگ تعطیلی منم مشتاقمساداتم زنگ پایان فراق را بزن...
من هر نفسی را که در فراق تو کشیدم غم بود و درد بود و خون دل از ضرر بود و دگر هیچ...
تو که بودی کنارم، دلم قرص بود تمام قرص ها جز قرص ماهت ضرر داشتند !!حالا که نیستی ببینی چگونه قرص میخورم تا موقت آرام بشم از درد فراق رویت🖤...
دیدی آرام آرام بعد تو دلم نیمه شبها به بی کسی؛ صدایم به سکوت، چشام به تاریکی عادت کردند؟...
فطرس از قصد در عذاب و بلا افتاد قصدش این بود که به شما برسد...
بیا با هم سلفی بگیریم،یک عکس ۲ نفره من به دوربین نگاه میکنم؛ تو به من نمی خواهم چشمانت در تاریخ ثبت شوند...!پ.ن۱: بعدها تاریخ خواهد گفتچشمانت چه کرد با من ِتنها تر از لطفعلی خان ِبی سپاهپنجشنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰ / ۴ دی ۱۳۹۹...
من تاریخ خوندم آنچه از سرگذشت عشاق فهمیدم این بود درد عشق را هیچی نمیتونه درمان کنه جز همونی که عاشقش کردهاما اگر معشوقت مرده باشد دگر.......
قرار بود با آمدن به خانه من رو سفیدم کنی نه اینکه با رفتنت مو و ریش سفیدم کنی...
چنانت دوست می دارم که گر روزی فراق افتدتو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم...
آنقدر صدایت کردم اسم تو را که همه شهر فهمیدند راز مرا...
قدر وصالش اکنون دانی که در فراقی...
به شب میان قبرستان نرفته بودم و رفتمبه جستجوی مزارت نرفته بودم و رفتمنخفته بودم و خفتم به روی سنگ مزارتبه عمر خویش چنین جدایی ندیده بودم و دیدم 🖤...
چین و چروک؛ پیر شدنم در اثر داغ و فراق عزیزان نقش بست وگرنه ربطی به گذر عمر نداشت 🖤...
با مرگ اگر تو را میتوان دید کی می رسد این تولد ما ؟!...
بدون تو تنهایی پیدام میکنه......
کُنَّا کَزَوْجِ حَمَامَةٍ فِی أَیْکَةٍمُتَمَتِّعِینَ بِصِحَّةٍ وَ شَبَابٍدَخَلَ اَلزَّمَانُ بِنَا وَ فَرَّقَ بَیْنَنَاإِنَّ اَلزَّمَانَ مُفَرِّقُ اَلْأَحْبَابِمن و تو همانند دو کبوتر بودیم در یک آشیانه از نشاط؛ سلامتی و جوانی بهره می بردیم دیگر روزگار است که آمد میان من و تو جدایی انداخت همانا روزگار جدا کننده عشاق است🖤کتاب عاشقانه های علی و زهرا سلام الله علیها اثر دکتر سادات رضوی به نقل از دیوان امام علی علیه السلام ج ۱ ص ...
#شعر حزین امیرالمؤمنین علی علیه السلام در فراق حضرت زهرا(س)حَبِیبٌ لَیْسَ یَعْدِلُهُ حَبِیبُ وَ مَا لِسِوَاهُ فِی قَلْبِی نَصِیبٌ حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِی وَ جِسْمِی وَ عَنْ قَلْبِی حَبِیبِی لاَ یَغِیبُعشقی که دنیا دیگر مثل آن عشق ندارد معشوق من کسی ست که همانندش پیدا نمی شود و جز او هیچ کس سهمی از قلبم ندارداگر چه کسی که دوستش داشتماز کنارم 🥀رفته است اما!!!هرگز از قلبم بیرون نخواهد رفت🖤...
مثل باران رگباری که نمی گوید کی؟؟بی خبر؛ سر زده از راه برس مرا از این غمکده ببر...
ما آنقدر درد فراق عشق نکشیدیم که با چاه حرف بزنیم...
من مبتلا به درد،تو مرهم منی...«جانا نبودنت از مرگ بدتر است»...
آن مرد که به زهرایش می گفت: ای تمام آرزوی من، نفس جان من؛ امشب تمام آرزوی؛ نفس و جانش زیر خاک رفت 🖤...
زیبا زیاد بود اما دنیا شبیه تو نداشت...
یه مرد برای عاشق شدن یه نگاه براش بسه اما برای فراموش کردنش به یه عمر!!...
تو نباشی آه من همیشه جانسوز است شبی که ماه ندارد غم انگیز است...
و ما درد خواهیم کشید به هنگام دوریبه هنگام فراق شبانگاه که غم بر سینه هایمان رخت اندازددرد خواهیم کشید به راستی که عشق دردناک است...
از لحظه لحظه کنار اونی که دوستش داری و کنارش آرومی نهایت استفاده کن لذت ببر شاید اون لحظه ها دیگه تکرار نشه شاید دیگه نباشه🖤!!!...