متن پیری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پیری
رفتی بدون یک خدا حافظی ی دیگر
من ماندم و سیگار و دود و برج خاکستر
من ماندم و این درد جانفرسا و یک گوشه
با خاطراتت می شوم گم توی هر دفتر
تنها درون خانه با خود عالمی دارم
از ابتدای پنجره تا انتهای در
با حس بد هر...
دگر نه جوانی را خواهم بخشید نه لذتی را از پیری خواهم برد وای از دنیای تباه زندگی جزء غرور و اسراف هیچ است زندگی کام به کام هیچ کس وفا نخواهد داشت لحظه به لحظه خوب میگوییم آخر......
به سال ها بعد فکر می کنم!
به زیبایی سپیدی موهایمان.
میدانستی؟
پیر شدن کنار تو چقدر می چسبد!؟
اینکه دستانم بلرزند،
پاهایم توان راه رفتن نداشته باشند،
و کنارت بنشینم و بی اختیار
سنگینیِ سرم را روی شانه هایت رها کنم!
خوابم ببرد.
و رویای آن روزی را ببینم...