پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آینه فقط آخرین چهره ام را می بیندمن همه ی چهره های گذشته ام را با خود دارم....
محبوب من، زیباترین آینه چشمهای شما بودزمانی که خودم را در آن می دیدم!...
آینه خیالت را گیسو می بافد انتظار پنجره کی می آیی...
در آینه اتخودم را می بینم ای ماهمیان این همه ستاره ای و باز تنها...
در آینه بوسید خودش را و نفهمیدآن لب که هدر داد، مرا خرج دو سال است......
در آینه بوسید خودش را و نفهمیدآن لب که هدر رفت مرا خرج دو سال است...
تو رو به روی آینه می ایستیمن،دست به سطح مقوایی ات می زنم،سقوط می کنی!...
چشم از پنجره بردارمنجیدر آینه است...
تصویر درشتی از غم شدیمو آینه تعبیر خطرناکی از ماست ...
حسرت دیدار دارد دلم!با سنگ انتقام نشکن این آینه را......
آینه چیه؟بیا من نگات کنماز خوشگلیات بگم!...
سه زن در دنیا زیباترینند:مادرمسایه اشانعکاس تصویرش در آینه...روز مادر مبارک...
فاصله ای بینمان نیسترخ ب رخ در آینه ی خیالمیبی هیچ نقطه ی سیاهی...
کاش من آینه اتاقت بودم تا هر از گاهیم که شده بهم زل میزدی و من ذوق مرگه اون نگاهت میشدم...
دیروز، غرورش همه جا ورد زبان بودحالا جلوی آینه، هم قدّ خودش نیست......
روزی کهدلت برایم تنگ شدروبروی آینه بایستوَایستاده برای غرورت کف بزن ....
دردهایمزبانم را جویده انددر اندوهِ دستهایمپاهایمفرو ریخته انداز برابر آینه عبور میکنمچقدر پلاسیده استگربه ی ملوس ِرویاهایم!...
درون آینه ی رو به رو چه میبینیتو ترجمان جهانی بگو چه میبینیتویی برابر تو چشم در برابر چشمدر آن دو چشم پر از گفت و گو چه میبینی......
درون آینه غیر از خودت چه مى بینى ؟تو هم شبیه منى هیچکس کنارت نیست...
زندگی همانند آینه است اگر اخم کنید او هم به شما اخم خواهد کرد ، اگر به او لبخند بزنید ، آنجاست که به شما خوش آمد میگوید ......
نیازمند لبت جان بوسه خواه من استنگاه کن به نیازی که در نگاه من استز دیده پرتو عشق ار برون زند چه کنمدلی چو آینه دارم همین گناه من است...
خود را در آینهبه نیابت ز من ببوس...
کاش چون آینه روشن میشددلم از نقش تو و خندهی تو ......
آمدیخاطره ها را ورق زدیآینهاشک می ریزد...
هر زنی برای لبخند زدن در آینه باید مردی را داشته باشد که با شانهی انگشتهایش، گره دلتنگی موهای بلند زنرا باز کند و بگوید که هرجور که باشی، زیبایی......