متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
شهید!
تو در گویاترین دبستانِ دل،
به دستوریِ آن دلبرِ دلسِتان،
داستانِ دلدادگی گفتی.
آسمان چشمانت همچون آسمان ابری اخم کرده بی باران است
تو در دریاییترین شهرآشوبِ دل،
دُرّ دلآشوبی سُفتی!
تو در دریاییترین شهرآشوبِ دل،
دُرّ دلآشوبی سُفتی!
گمان میکرد که در دام سیه چشمان مستش من اسیرم
نمیدانست که خود دام سیه چشمان مستش برگزیدیم.
گمان میکرد ما را در دام چشمانش گرفتار کرده،
نمیدانست خود ما دام چشمانش را برگزیدیم.
گمان نمیکرد به دام افتادن در چشمان مستش
کار خودی باشد.
اری کار خود دل ماست.
تو به خود میبالی،
من به داشتن سیه چشمی به زیبایی تو.
از بهر سر زلف پریشان سیه توست،
که دیوانه شدیم ما.
میشود روزی رسد با تو بگویم حرف دل،
با تو از دلتنگی های نیمه شب گویم سخن.
شهید!
تو شاهمقصودیِ عشق را با شـاهبـانـگِ شوق تسبیـح مینمودی و عشّاقِ دل میسرودی!
شهید، شیدایی است شیفته؛ که آیت «مَن عشقته» را با خامهی خون تفسیر نمودهاست!
وصف شهید و شهادت را باید در گل واژههای قاموس بیکرانهی ایمان، جستجو نمود!
توصیف شهید و شهادت را باید، در سرودهها و عاشقانههای آزادگی آموخت.
وصف شهید و شهادت را باید، در خوننوشتههای گلگونِ تاریخ خواند!
فرهاد میدونست کوهو نمیشه کند
ولی فقط میخواست از اسمش کنار شیرین یاد شه¿
این رو یادت باشه مهم نی چقدر بالایی
مهم اینه که اون بالا لاشخوری یا عقاب:(
رفتش چنان که باد، بیهیچ اعتنایی
نامم ز خاطرش، چو گردی بر گذر افتاد!
تُ بدونِ مَن ؛
مَرا ڪم دارے !
مَن ولے بے تو ؛
جَهانم خالیستْ ... !
تو همه بود و نبود واژه های بی پایان احساس منی در رج به رج زندگی ام