متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
چه کسی ساز نبودنت را کوک کرده،
که نبودنت را در گوشم زمزمه میکند.
میروی اما بدان،
حال پریشان من از، زلف پریشان روی توست.
ساکنی در قلب من.
معنی عشق شاید همین باشد،
سکونت در میان قلب من.
چه میشد ماهی عیدت خودم بودم به تنهایی
گهی با پشت ناخن میزدی بر شیشه ی تنگم
کاش می دانستی بهار من از قلب تو شروع می شود و بهار من گوشه لبخند اوست...
دلتنگ توام جانا هر دم که روم جایی
با خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی
دوباره خاطراتت تکرار میشود در من،
من از تکرار پر تکرار این تکرار بیزارم.
از تو فقط یه خاطره مونده به جا.
چشم تو و چشم تو و چشم تو.
عاشقی قصه ی تلخیست میان من و تو.
که فقط من به تو دل بستم و تو بی خبری.
حتی لولای پنجره هم
بوی یاس می گیرد،
صبح یعنی همین...
خانه ام ویرانه شد،
وقتی نگاهت به نگاه دگری دوخته شد.
بی تو با تک تک این ثانیه ها درگیرم
خبرت را همه از آینه ها می گیرم
آخرین تصویر تو غلتید و افتادش به خاک.
در همان لحظه که میرفتی و اشکم شد روان.
این روایت که تمام شود
می رقصد
شکوفه ی سیب
برسطر اوّل
وَ می تکاند آستین از غم.
از کدام ثانیه عبور کرده ای
که از تو روشن شده
چشمِ تقویم
و جان گرفته
واژه های پوسیده؟
تلخ کرده روزگارم را،
دلخوشی های کوچیک دوران کودکی.
مشرکی را دل شکسته دید ابراهیم من /
عهد برهم زد، تبر انداخت، یک بتخانه ساخت
#شب ۹۷
از نردبان شب
پائین می آیند
دردهایی
که آشیان کرده اند
در شبهایم
زرافه ها بخوان بغضشون رو قورت بدن یه سال طول میکشه
سپر می اندازم در برابرت، زیرا
حریف چشم تو هرگز نمی شود دلِ من.