متن خدا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خدا
من پیامبری را می شناسم که هرگز مبعوث نشد ،بی کتاب است اما از دستانش معجزه می ریزد
نگاهش اعجاز دارد
کلامش زنده می کند
آن پیامبر در آینه ، دعوتم می کند به خدایی ایمان بیاورم که بخشی از من تنهایش را به من بخشید تا «ما» شویم
آن...
خدا هر روز یک مشت معجزه در جیبش می ریزد و می آید و در نزدیک ترین جا به تو ملحق می شود
جایی به نزدیکی رگ گردنت
او از بس به تو نزدیک است ،در آستینت معجزه پیدا می کنی
و به پیامبری تازه مبعوث بدل می شوی با...
جهانم را می سازم
حتی با دست خالی ...
وقتی که خدا
بهترین معمار زندگی من است
و چه خوب یاد گرفته ام
ساختن با ساده ترین ها را ...
وقتی که در سختی ها
ساده دل بستم
به خدای سختی ها ...
..
..
بهزاد غدیری
behzad ghadiri
دنیا برایم کوچک اما خدایم بزرگ ...
به وسعت دستانی که مرا در آغوش گرفته بسیار
بر تخت پادشاهی تکیه زده ام
وقتی که قلمرو فرمانروایی دلم
به بزرگی چشمانی است
که هرجا را نظر می کند جز او نمی بیند
باران چه شاعرانه می بارد
بر چمن زار دلم...
در کوچه پس کوچه های معرفت
خیابانی ساخته ام از مهربانی
تا در تردد دل مردگی
مهر ببارد بر آسمان آدم ها ...
صدای چکاوک زندگی
طنین خوش امید است
تا آویزه گوش های پر از طعنه باشد
که انتهای خیابان مهر
خدا ایستاده است
حال دلم خوب است ...
منم و یک فنجان چای
تکیه داده ام ...
به پشتیِ قدیمیِ قرمز اتاق ...
خوشم ...
از خنده های مادرم
که بوی خوش دست پختش
پیچیده در پستوی خانه ...
اندکی شعر سروده ام
از چشمان پر زرق و برق مادرم
چند خطی نوشته...
تاریکی مطلق ،معنایش ندیدن است و این دلیلی بر نیستی ،نیست
همانطور که نور مفهوم تمام هستی نیست
و خدا در تاریک ترین نقطه به استقبال دانایان رفته
آن سه روز سولماز رضایی
و آن زمان که انسان به زیارت خویش نایل آید
واژها به هم می ریزند و دوری و نزدیکی رنگ می بازند
بعید ،ممکن می شود و این خداست که در معبد جان به زیارت بنده می آید ...
آن سه روز سولماز رضایی
و \انسان\
خود اسم اعظم خداست
که تمام هستی را در رگ و ریشه اش پنهان کرده
در هر انسان خدایی با تمام صفاتش نهفته است
سازهای آبی سولماز رضایی
ن و القلم .....
تو را می نویسم ...
واژه کم می آید
به نوشته های خدا ، نگاه می کنم
تو را دوباره از دست خدا ، می نویسم
حرف به حرف ،سطر به سطر
در هر کلمه ای ،متولد می شویی.....
تولدت را روایت می کنم
قلم می...
دیگر برای عاشقی «فرصت» مهیا نیست
این ناخدای پیر را یادی ز دریا نیست
هر کار کردم تا که آبستن شود احساس
اما برای «عشقِ تو» احساس کارا نیست
بهزاد غدیری
تفویض اختیار دو سویه است
همان طور که امرت را به خدا واگذار می کنی
خدا نیز با دمیدن در روحت و انتخاب به جانشینی ات
امر خود را به تو واگذار کرده
خدای کوچکی هستی در زمین متصل به صفاتش
و متفق به ذات مبارکش
سولماز رضایی
تاریکی مطلق ،معنایش ندیدن است و این دلیلی بر نیستی ،نیست
همانطور که نور مفهوم تمام هستی نیست
و خدا در تاریک ترین نقطه به استقبال دانایان رفته
سولماز رضایی
آیات خدا ،تمام شدنی نیست
هر لحظه کلماتش بر زمین نازل می شود
مگر نه اینکه گفت\ اگر همه درختان روی زمین قلم باشند و دریا هم مرکب شود کلماتم تمام نمی شود \
از این روست که هرکه بخواهد قلبش محل نزول کلمات خدا خواهد شد
سولماز رضایی
خدا یکی است ،کفر نمی گویم
اما همین واحد انگار در زوایای مختلفی قابل درک است
هر کسی از دریچه قلب خود به درک خداوند نائلً می شود
من عاشق خدای احمقها هستم
خدای آنها زود می بخشد ،
زود باور می کند و معجزه برایش نیازی به هیچ شرح...
ترجیح می دهم خدا را مهربان تر از احکام رسالات ببینم
ساده گیر ،نزدیک و کمی بی آلایش
گفته است صدایش کنیم
اما تاکید نکرده با چه اسم و صفتی
پس من سراغ بخشهایی می روم که مهربان تر است
صفات سخت تر را می گذارم به عهده آنها که...
صدا کردم خدا را
گفتم إبراهیمی برایم بفرست ،با تبر
موسایی، با عصا
اگر نمی شود حداقل عسیی را بفرست با دم مسیحایی
و خدا فقط نگاهم کرد
گفتم من هم معجزه می خواهم
درست در همین عصر
در همین مکان
در همین زمان
و خدا باز هم نگاهم کرد...
جهان معرکه خداست
برگزیدگانی وسط معرکه اند و خیل عظیم آدمیان تماشاگر
اینکه برگزیده باشی یا تماشاگر انتخاب توست
اما اگر خواستی برگزیده باشی آنگاه یا تو را میان آتش می خواهد
یا تنها میان نیل
گاهی صلیبت را بر شانه ات میخکوب میکند و دیگر گاه تو را بر...
گناه بزرگ آدم و حوا خوردن از سیب ممنوعه نبود
خطای بزرگ آن دو این بود که به حرف او که از همه بیشتر مشتاقشان بود بی اعتماد بودند
او گفت نزدیک نشوید و آنها باور نکردند
آنها إرادتی که خداوند بر وجودشان داشت را باور نکردند
و جدایی از...