متن حسرت انتظار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسرت انتظار
دلم می خواست
برای تو بنویسد...
شب نوشت انتظار
ساعت می خواند تاریکی
حالا من در مداری ایستاده ام
با پاهای پیر...
دریافتم کآن حضورِ عظیم،
سرابِ آبیست
در کویرِ دل !
پنجره ی اتاقم را
مثل خودم معتاد کردهام،
معتادِ انتظار..!
حتی وقتی ساعت از پیچ وتاب
یک حادثه بر می گشت
من منتظرت بودم....
تمامِ عمر
در لباسی ماندم
که برای آمدنت دوخته بودم—
و هیچکس نپرسید
چرا اینهمه سال
آماده رفتنم
جایی
نرفتهام
سوره ی شقایق ..
بسمه تعالی
رسید مژده ، دوباره بهار می آید
شمیم یاسمن و عطر یار می آید
همیشه جامِ نگاهم پر از ترانه ی توست
به این بهانه ، مکـرّر بهار می آید
برای آمدنت رنجِ عشق کافی نیست
به پیشوازِ تو ، چون انتظار می آید...
ஜ۩۞۩ஜ بیا کـہ ز انتظارت دگرجانے בر بـבט نمانـבـہ است..