جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
گفته بودم که تو را دوست ندارم دیگردرد آنجا که عمیق است، به حاشا برسد......
آن طبیبی که مرا دید در گوشم گفتدرد تو دوری یار است به آن عادت کن....
با چهره ی خستهبا کوله بار درداز کار برمی گشتاز پا نیفتادهلبخند رو لب داشتهر بار بر می گشتخیلی دلم می سوختبابا برای مااز خیلی چیزا زدهر روز می دیدمبا حال خوش می رفتبیمار بر می گشتمثل قدیمی هاپیراهنش سادهاما مرتب بودروحش وبال مرگجسمش دچار دردجونش روی لب بودتو گریه و خندهتو اخم و لبخندشیک عمر غم دیدمبابارو کم دیدمچون ساعت کاریشاز صبح تا شب بود...
ای که چون داغ دل خود نگران می آیییا که چون غمزده با درد نهان می آییبازگو پاسخ این پرسش هر روزه ی منکه چرا بلبل من وقت خزان می آیی ؟...
خشاب لبانت را از بوسه پر کن،و تنم را زیر بوسه هایت تیر باران...مرا زخمی کن با بوسه هایتمن این درد را دوست دارم....!...
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باشهزار راه مرا، ای یگانه پایان باشبرای آنکه نگویند، جسته ایم و نبود،تو آن که جسته و پیداش کرده ام، آن باش!...
دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند،زیر پایت بچین که پله شوند....
به دردی دچارمکه نه راهِ بغض می شناسدنه راهِ اشکفقط خیره می مانمبه دربه پنجرهبه هر چه که می شود از آن رفت ... ️️️...
وقتی انسانی از درد دیوانه میشود،دیگران دردش را نه،فقط دیوانگی هایش را می بینند....
عشق ، مابین من و تو ، اعتباری بیش نیستنازنین! دنیا بدون هم ، حصاری بیش نیستاینکه بدجور عاشقت هستم ، خودش یک مدرک استاین تعهدنامه ها ، قول و قراری بیش نیست!روز و شب بُگذار ، مردم پُشتِ ما غیبت کنندپیشِ چشمم ، صُحبتِ مردم ، بُخاری بیش نیست!درد بسیار است ، اما چاره اش آغوشِ توستدردهایم ، پیشِ عشقِ تو ، غُباری بیش نیستحاصل یک عمر عاشق بودنم ، لبخند توستسهمم از پاییز لبهایت ، اناری بیش نیستروزهای سخت ، دارد کم کم آسان می ...
من درد رو انتخاب نکردم ، تو رو انتخاب کردمو درد خودش به همراه تو اومد...
هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشکناعتماد، قول، رابطه و قلب!زیرا این ها وقتی می شکنندصدا ندارند اما درد بسیاری دارند......
رو ندهید به غصه هایتان!رو که دادید کارتان تمام است.در قلبتان ریشه میکنددردش میزندبه لبانتان!و از کار می اندازدخنده هایتان را…...
ناز را می کشیم،آه را می کشیمانتظار را می کشیم،درد را می کشیمپس چرا بعد اینهمه سال نتوانسته ایمدست بکشیم ازهر آنچه آزارمان میدهد...!؟...
شده دردی به دلت ریشه کند آب شوی؟همه شب با غم دلتنگی خود خواب شوی؟...
بابا نبودنتتمام روزهای هفتهقلبم را به درد می آورداما ...جمعه که می شودجای خالی اتطور دیگری تیر می کشد!...
عذابِ زنده بودن را تحمل می کنم با توبیا افیون چشمانت که باشد درد چیزی نیست...
خدا را چه دیدی عزیزِدلم؟!!شاید سال ها بعد ...به ب هانه ی نوازشی،قلبِ تو را در آغوش بگیرند...! تک تکِ دردهایی که ،به جانم آویخته ای...
Your eyes is the remedy to the pain Im takingچشمانت نوش داروی دردی هست که من به آن دچارم ️️️...
شده از درد بخندی که نبارد چشمت؟...من در این خنده ی پر غصه مهارت دارم...
ای ظریف ترین درد...که بر سمت چپ سینه ام نشسته ای ؛اینچنین بی تفاوت نباش ...چیزی که اینجا می سوزد ،فانوس نیست ؛قلب من ست ... ....
درد و رنجوریِ ما را داروے غیر تو نیستاے تو جالینوس جان و بوعلے سیناے من...️️️...
دلتنگی معنی نداره!درد داره......
من درد هر کس را شنیدمدستگیرم شداین زندگی کمتر کسی را شاد می خواهد ....
درد بسیارغمگینم!!همچون ماهی در آب؛اشک میریزممحو میشود؛ و دردم پنهان......
دلم بارشِ احساسِ استبر گلویِ درد...
مثل داروهای کم پیدا نبودت فاجعه ستمن پر از درد توام بیمار میدانی که چیست...
یک آیه از آیات قرآن را نمی فهمدآنکس که درد یک مسلمان را نمی فهمد ....
از دردهاىِ کوچک است که آدم ها مى نالندضربه اگر سهمگین باشددرد اگر بزرگ باشدآدم خودش لال می شود......
بیتو بودندرد داردمیزند من را زمین...
شده باران بزند، خاطره ای درد شود؟بی تو هر شب، منم و صد شب بارانی و درد.....
تو آن دَردی ، ڪه بہ جان خَریدَنَت آرِزوست!...
رفیق اینو از من به یادگار داشته باشفقط خودت می مونی واسه خودتدکترباش واسه درداتمرهم باش واسه زخم هاتسنگ صبورباش واسه غم هاتروشن باش واسه شب هات...
جنگ دردهای جهان را بزرگتر میکند. جنگ هرچند هم بر ضد خرابیها باشد، در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد میکند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز از غم میکند ......
ما را برای بیست و چهار ساعت زندگی در امروز طراحی کردهاند و نه بیشتر !نگرانی امروز برای مشکلات فردا، دردی از ما دوا نخواهد کرد ......
و عشق درد است که مرهمش در میان بازوان توست مرا بخوان به امن آغوشت ای رویای عاشقانه هایم...
درد بی مادری ای کاش دوایی می داشت فاطمیه شده و اشک دمادم داری...
میدونی تلخ ترین درد چیه ...؟...تو بخوای... اونم بخواداما دنیا نخواد......
بی شعوریاگر درد داشت،بازم یه عده مسکن میخوردن و به کارشون ادامه میدادن...
گفته باشم !.!.!من درد می کشم ؛تو اما …. چشم هایت را ببند !سخت است بدانم می بینی ، و بی خیالی … !...
مادربزرگ همیشه میگفت درد تن یک جا نمی ماند! کلیه میزند به کمر، کمر میزند به پا، پا میزند به قلب، میگفت درد هی توی تنت تقسیم میشود.اما درد روح، قُلمبه میشود یک جا امانت را میبرد! هرکسی هم که از راه برسد و بپرسد چه مرگت است؟! فقط میشود دستت را روی زانو و کمرت بگذاری و ناله کنی که تیر میکشد....
ای صبا حالِ جگر گوشهٔ ما چیست بگودرد ما را به جز از صبر دوا چیست بگو...
دریغ و درد که تا این زمان ندانستمکه کیمیای سعادت رفیق بود رفیق...
در برف و باران چتر و بارانی ندارماما خوشم چون درد پنهانی ندارم...
درد قوی ترت میکنهاشک شجاع تر و قلب شکستهعاقل تر......
یواش این شهر هواش مسمومه چشاش درد داره نگاشهنوز ناقوس صداش مرگ داره خنده هاش مرگ بوسه هاشیواش این شهر هواش مسمومه چشاش درد داره نگاشهنوز ناقوس صداش مرگ داره خنده هاش مرگ بوسه هاشسلام تهران حالت چطوره میبینم رو لبات ی خورده هنوز خندست و......
دیگه به درد نمیخوره این دنیاخشم،فقر،جنگ کُره زمین روفراگرفته!دیگه زیبایی وجود نداره........
جایِ زخمِ باورهایم بدجور تیر می کشد ...من هم در این هوایِ بیمار ، نفس کشیده ام ...و چه بی اندازه خسته ام ...این روزهاتمامِ وطنمدرد می کند ......
من پر از دردم ولی کو شانه ای تا سر نهم؟بغض امانم را بریده،شانه می خواهم رفیق...
مونسی نیست مرا بعد سفر کردن توهمدم دردم و این درد کشیدن دارد !...