متن آرمان پرناک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرمان پرناک
دنیا چه زیبا می شود: لیلی چو مجنون می شود
مجنون به مجنون می رسد، مجنونِ مجنون می شود
دنیا چه زیبا می شود، وقتی که شادی می تپد
جریانِ هِق هِق در درون، قَهقَه به بیرون می شود
دنیا چه زیبا می شود، روزی که رویا می رسد
فردایِ...
مزرعه زیر هجوم
و
مترسک، شب و روز
مترسک، جیغ و باد
مترسک، ترس و لرز
قارقار ... مترسک تنها
چه کسی جیغ مترسک را شنید؟
آنقدر پُرم از تو، که بارم نکنی
آنقدر شبم تیره، که تارم نکنی
یکبار نشد، قلب مرا گرم کنی
یکبار نشد، ابر بهارم نکنی
(آرمان پرناک)
نمی دانم
منظره پشت پنجره
به انتظار چه نشسته؟!
چه می فهمد که انتظار
ارواح خانه را پریشان می کند.
کاش می دانست
کاش می رفت
کاش...
(آرمان پرناک)
در این لحظه
که به تماشای رقص مرگ نشسته ام
تو را در گوش باد زمزمه می کنم
به نامِ بلندِ بامِ خانه ی مان
به نامِ خوشه های روزطلایی
به نامِ خواهشِ گل های شبگرد
تو را زمزمه می کنم
ای شجاعدل زندگی
همیشه زنده بمان
(آرمان پرناک)
ای خوب من
تو رگ و ریشه ی من تنیده ای
وقتی بغض می کنی
تمام من می شکند...
(آرمان پرناک)
#پشت سرم آب نریز
چمدانم
پر از چه می دانم هاست.
نمی دانم
می داند دوستش دارم یا نه؟
(آرمان پرناک)
مثل بوسه ی تبر بر تن درخت
عشق
همانقدر لطیف
همانقدر خشن