متن آریا ابراهیمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آریا ابراهیمی
کاش
از چشم اش بیافتد
آن نگاه
آریا ابراهیمی
خواب
زندگی می دیدم
شب بیدارم کرد
بهار بود
گل به شوق اون می رویید
آریا ابراهیمی
می اندیشم
پس تنهام
آریا ابراهیمی
موریانه ها
هرگز جذب نور
نخواهند شد
در هوایی
که هوای او نبود
فریاد زد کجایی
و صدای او نبود
وطنم
دوباره هوایت صاف خواهد شد
و پرنده بر آسمانت خواهد رقصید،
وطنم
تو را بیشتر از جان دوست دارم
و یقین دارم به روزهایی که
در کویر تو آرام آرام باران خواهد بارید...
گاهی آن غریزه ی حیوانی در حیواناتی که رام انسان نیستند و به آنها می گوید اگر
انسانی به نوزادشان دست زد اونو رها
کنند را با تموم تلخیش می ستایم .
اضطرابش با من بود
گنجشکی که در آغوش سقوط
جیکش در نمی آمد
طرز نگاهش اما
اما رهایم نمی کند
من
خلوت یک زخمم
مردم تنها زمانی از حرف زدن پشت سر
شما دست می کشند که دیگر چیزی
نداشته باشید تا در مورد آن حرف بزنند !
آه
گریه ی روح است ...
صدای هر کسی مثل اثر انگشتش منحصر به فرده ،
برای کسی که از صدای محبوبش آرامش
می گرفته جایگزینی وجود نداره ،
به نظرم صدا مهم تر از دیدنه ،
ندیدن ِرو میشه تحمل کرد
ولی فکر اینکه
هیچوقت نتونی صداشو بشنوی
دیوونه ت می کنه...
جهان سرد روحم
ظهور تو را
انتظار می کشد...
جهان سرد روحم
ظهور تو را
خمیازه می کشد
جهانم سرد
روح م
کدام ظهور را
خمیازه می کشد...؟؟
هوا سرد است
روح ظهور نور را خمیازه می کشد
حال من
حال خاکی ست
که افتاده به پای ماهی
شب
علت بیداری ست...