چرت میزند بیداری سنگسارِ وجدانست، خون پاشیده بر زمین آسمان اشک ریزانست.
آسمان خیره به ژرفای نگاهم شده ای باز بر بیکسی خویش گواهم شده ای گوییا باز غمی در نظرت آمده است که چنین تیره تر از بخت سیاهم شده ای آه! میدانم و میدانم و میدانم, آه ز چه دردیست که هم نغمه آهم شده ای باز یاران همه رفتند...
بخوان که نجوایت لطیفتر از شکوفه و برگهای نازکِ علف است شاید که در خیالِ روشنِ ماهی، به خواب رَوَم، شاید آنَک به شبگیر کدام خواب در کدام آسمان جایِ تو بود؟ اینک چهسان به بالِ شکسته پرواز کنم به تصویرِ بیرنگت؟ آه! ای نواهای مُغانی رمزِ عشق را به...
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش راه آسمان همیشه باز است اگر هیچکس نیست ، خدا که هست... .
داستانک پشت پنجره بال بال می زدند پرنده ها..تا دم دمای صبح زدوخورد بود هوا. دل نمی خواست آسمان از خواب بیدار شود. اَبرهای غلیظ سیاه دی.رعد و برق دسترس خیابان.دُرناهای سفید پاره پاره روی روزنامه ها...
رهایم نکن این بال و پر آسمان نمی خواهد آغوش تو رهایی من است
دلگیرى جمعه را باید از پنجره زندگى بیرون انداخت و با یک فنجان آرامش و لبخند به آسمان نگاه کرد ، تا یادت نرود که همیشه تا چشم کار میکند خدا حواسش به تمام ثانیه هاى زندگیت است.
ماه را ببین که بوسه ی خدا را می ماند بر پیشانی بلند آسمان! و ببین شعرم را که قد می کشد تا بوسه ای گذارد بر گونه ی تو!
You arent just a star to me You are my whole sky تو برای من فقط یه ستاره نیستی تو تموم آسمان منی
برای زنده ماندن دو خورشید لازم است : یکی در قلب ، دیگری در آسمان ...
خدایا هر شب به آسمان نگاه می کنم و می اندیشم در این آرامش شب چه بسیار دلها که غمگین و پر اضطرابند خدایا تو آرام دلشان باش... .
وقتی دلم گرفت زیر باران گریه کردم... وقتی اشکهایم میان قطره های باران گم شدند، تازه فهمیدم غم من چقدر کوچک است و غم آسمان چقدر بزرگ...
در آسمانم بمان من ماه را با تو می شناسم
خدایا آسمانت متری چند؟ ؟ دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد..
تو ستاره ام باش..! قول می دهم یک عمر؛ آسمانِ شب هایت باشم..
وقتی ابرهای سیاه بیایند ماه در آسمان نیست در برکه نیست در چاه نیست
واسه کسی خاک گلدون باش، که اگه به آسمون رسید، بدونه ریشه اش کجاست...
هرگز نا امید نباش... حتی اگر ته چاه هم که باشی باز یک تکه از آسمان سهم توست... .
صبح سرآغاز عشق است آسمان خورشید را در آغوش میگیرد من تو را ...
وقت رفتن است بایدرفت بااستخوان ها باگوشت ها بایدرفت وقت رفتن که می شود ازشانه هایم می توان به آسمان رفت بایک نفس عمیق می توان هوارفت این راه را درازیاکوتاه بایدرفت وقت رفتن است حشره (وسوسه)افتاده به جانم
آدم می میرد جاده نه، پرنده می میرد آسمان نه، نه جاده نه آدم نه آسمان نه پرنده هیچکس نمی ماند هیچ چیزی تنها یک چیز ماندنی ست بوسه ی ما در نگاهِ سیب
برایم بخند️ برایم که میخندی چشم هایت که هیچ آسمان هم زیبا میشود ..
ناگهان شیشههای خانه بی غبار شد آسمان نفس کشید دشت بی قرار شد بهار شد!
ابر ابر ابر ابر ابر باران باران باران باران باران آهی ست گرفته سینه ی آسمان را