متن احساسی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسی
گاهی ،
به خود می گویم ،
کاش، فریاد بودم،
تا در انعکاس کوه ، می گفتم :
تو «بدی»....تو «بدی» ...
حجت اله حبیبی
گاهی،
می پیچم از مسیر،
تا ببینم ، تو را سیر،
چون ،
مقصد مسیر است،
و عده ای، سیر از مسیر،
پس گاز می دهند مسیر را ، برای مقصدی
که به غفلت طی شده است....
دلبر!
بیا
تا
دل بردارم ،
از همه
هرچه به آسمان می نگرم،
جز
چشمان تو،
نوری بر دلم نمی تابد،
حتی در شکست...
حجت اله حبیبی
تلخ است،
دیدن تو با دیگری
وقتی ،
آرام می پیچی ،
که مرا نبینی
نه
تا تو را نبینم
حجت اله حبیبی
می خواهم
اما ،
نمی توانم
به تو فکر نکنم
حجت اله حبیبی
روزی
تورا خواهم کشید
در قلبم....
تمام تجربیات ما در این دنیا، یک خواب است،خودِ خودِ خواب... اما خوابی که در آن افکار و اعمال،نیت ها و واقعیت و پشت پرده ی هرچیزی که به ما مربوط است، ثبت و ضبط می شود، ما در این خواب، به طور کلی از مال دنیا حداقل یک چیزی...
نمیدونم امروز جایی دعوتی یا کسی بهت هدیه میده یا نه، نمیدونم اولین نفری ام که بهت این روز رو تبریک گفته یا نه، حتی نمیدونم حالت خوب هست یا نیست چون نیستم که ببینم غم داری یا نه، نیستی تا بتونم مرحمی رو زخمت یا قوتی برای دلت بشم،خیلی...
رعدِ برق آسای سکوت، ارامش را به سلول هایم منتقل میکند،نیمی از وجودم در میان لاله های سرخ و خونین ِدلاوران شجاع نبردی که برای مردم،کشور،دین و ایینشان جان فدا کرده اند جا مانده است...با گذاشتن قدم در این مکان از میان سیاهچه های تاریک ذهنم به بزرگترین چاله که...
ای کاشکی، با دل بفهمیم این که بی شک:
با عشق، غرقِ گُل، فضای زندگانی ست!
در بسترِ همواره مهرانگیزِ احساس،
امّیدواری، جان فزای زندگانی ست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک غزل)
زنان را دوست دارم،
بعضی را بیشتر،
آن هایی که پرند از تناقض...
زنانی با موهای جوگندمی که آن ها را زیر رنگ می پوشانند. آن ها زودتر از موعد ، چین های زمان بر پیشانیشان نشسته و چهره شان در هاله ای از کدورت فرو رفته است اما برای...
دُردانه ی دل هست بسی خوب و ثمین/
با چشم نهان این گهرِ ناب، ببین/
بسیار، ثمین است و سمین این سخنم:/
تنها هنرم، حسّ دل افزاست؛ همین/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
ثمین: گران بها./ سمین: سخن استوار و عالی.
نمی فهمید معنای محبّت را
نمی دانست رویای رفاقت را
در اوجِ خواهشِ دنیای احساسم
رها کرد این دلِ همزادِ محنت را
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
پیشت دلم هرگز نیامد تا دهی دستم/
گلهایی از جامِ گلستانِ دلت، هردم/
باور کن اصلا من، نبستم دل به تو؛ زیرا/
اندازه ی یک قرن، دیوار است، بینِ ما/
هرگز نمی خواهم که روحی را ببینم در/
گل پیکرِ قلبی؛ که قبل از تو، شده، پرپر/
شاعر: زهرا حکیمی...