افکار تبخیر می شود کارگردان میزان سِن را با هیجان می چیند ازکات خبری نیست دوربین روی ما زوم شده سناریو را کشورهمسایه ترتیب داده ما فقط بازی می کنیم وجشنواره درانتظار اِکران روز شماری می کند
کسی انتظارم را نمیکشد/ منم و/زخم کلمات/و صندلی که/پشت پنجره گذاشته شده/برای تماشای قطاری/که ان سوی مرز/ میرود و سوت میزند.
کتاب وقتی باز است ذهنیست که حرف میزند ، وقتی بسته است دوستی است بهانتظار ، وقتی فراموش میشود جانی است که میبخشاید ، وقتی نابود شود ، دلی است که میگرید ...
ناز را می کشیم آه را می کشیم انتظار را می کشیم فریاد را می کشیم درد را می کشیم ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم
انتظار پر از رنج است ، فراموش کردن هم رنجآور است ؛ اما رنج بلاتکلیفی از هر چیزی بیشتر است !
بر پنجرهام بخار تو میچسبد صبحانه در انتظار تو میچسبد قوری و سماور و دو فنجان با عشق چایی چقدر کنار تو میچسبد
زندگی همینه انتظار یه آغوش بی منت یه بوسه بی عادت یه دوستت دارم بی علت همسر عزیزم، باور کن زندگی همین دوست داشتن های ساده ست . . .
از انتظار ، دیدهی یعقوب شد سفید هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد
جون دلم انتظار هم میتونه شیرین باشه وقتی دارم بهت زنگ میزنم ... و منتظرم صداتُ بشنوم و یهویی میگی جون دلم ️️️
زندگی چیز قدرتمندیِ ! زمانی که انتظار داری یک سیلی بخوری ، یک بوسه دریافت میکنی ...
شاید امروز همان روزی که می خواستی نبود ، و هیچ چیز ، به گونه ای که تو انتظار داشتی پیش نرفت ، ولی روزهای خوب ، در راه اند ... قوی باش و مصمم تر از قبل ، برای حالِ خوب و آرزوهایت تلاش کن و فراموش نکن که...
بیهوده انتظار تو را دارم دانم دگر تو باز نخواهی گشت هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است بی تو برای من این سرزمین غم زده زندان است .
صبورانه در انتظار زمان بمان ؛ هر چیز در زمان خودش رخ میدهد ... باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند ، درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند ...!
همیشه امیدوار باش اما هیچوقت انتظار نداشته باش
انتظار داشتن شعور از بعضی ها، مثل شرط بستن رو خر تو مسابقه اسب سواریه
کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در می آورد . هر کس را می بینی ، یک کتاب در دست دارد و تند تند مشغول مطالعه است . سن و سال هم نمی شناسد ، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمی شناسد ....
آرامش امروزم را مدیون انتظاری هستم ؛ که دیگر از کسی ندارم !
و سهم ما از تمام دنیا انتظار بود و سهم ما از تمام انتظارها هیچ
درانتظار بامداد اشک ریخته است فردا سهم ما عمرگمشده
و پاییز در انتظار زمستان بود و شب در انتظار روز و عشق در انتظار عشق..
بلندی موی سیاهت شب یلدا اشکای تو به پاکی آب چشمه ها سپیدی سینه ی تو برف زمستون چشمای آبی تو مثل یه دریا من از شروع شب در انتظار تو تو یار غیر و من همیشه یار تو...
دلبر جانم، امروز روزیست که یک سال به انتظار جشن گرفتنش بودم. برای تولدت برنامه های ویژه ای دارم و مشتاقم هر چه زودتر چهره ات را ببینم وقتی که با برنامه هام غافلگیرت می کنم!
صبح تو را در فروشگاه دیدم ؛ هلو و زردآلو سوا میکردی ، گفتی برای یک مهمان است تمام روز در انتظار زنگ تلفن بودم ...
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است ، و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد .