متن بوسه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بوسه
با دل دیوانه من یار باشی محشر است
من بیایم خانه ات بیدار باشی محشر است
کرده باشی خویش را پنهان کنار پنجره
وای اگر مشتاق این دیدار باشی محشر است
بوسه هی از من بگیری از سر شب تا سحر
بشمری و غرق استغفار باشی محشر است
پیش از...
آرزو دارم شبی با بوسه سلطانت شوم
یا تو سلطانم شوی و من نگهبانت شوم
آرزو دارم اگر یک لحظه با من سر کنی
تا نفس دارم اسیر و بند زندانت شوم
مهربانم من پریشان نگاهت مانده ام
آرزو دارم همیشه تا پریشانت شوم
همچو ماهی بر لب حوض نگاهم...
بوسه باران
دِلبرا
دیوانه و معشوقه ای اَندر قفس
داری ولی،
بی محابا ، بوسه بر
لبهای بی اِحساسِ باران می زنی.
پرنده هرچقدر هم بلندای آسمان را طی کند
به ماه نمی رسد...
بر تصویرش روی آب بوسه می زند! • ͡•
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
گفتم مرو ای بود من، ای تار من ای پود من
آتش مشو دودم مکن، این گونه نابودم مکن
عشق تو شد دمساز من، پایان من آغاز من
بندی شدم بازم مکن، دیوانه از نازم مکن
غافل مشو از یاد من، بشنو دمی فریاد من
این گونه ناشادم مکن، پر...
سیاهی گوی بلورین چشمانت در شب آنچنان درخشان وهوس آلودتر میشود که روح و جسمم را با تو در می آمیزد .و خیال داشتن آغوش نابت با آن بوسه های
آتشینت مرا تا مرز عشق و جنون میکشاند.
چه هارمونی زیبایی!!
سیاهی چشمانت
ابروان پر پشتت
مژگان در هم پیچیده...
بوسه بر لب های تو شیرنتر از جام عسل
یک دو بیتی از لبت باشد برابر با غزل
من بهایش می دهم هرچند باشد قیمتش
پس بده یک بوسه را با اندکی از آن بغل!
ارس آرامی
شده طالب بشوی بوسه ولی او ندهد؟
شده صد بار تو خواهش بکنی رو ندهد؟
شده شهدی بچکد از دو لبان عسلش
عسلت جام می از آن لب کندو ندهد؟
شده دستان تو لبریز نوازش بشود؟
حسّ تو پس بزند، دست تو گیسو ندهد!
شده جسمت همه در خواستنش تب...
تو اگر ناز کنی، ناز کشیدن بلدم
ناز از آن چشم پر از عشوه خریدن بلدم
قفس خستهٔ دلی های من عاشق را
باز کن تا که ببینی که پریدن بلدم
لب تو باغ انار است، به شوق آوردم
میوهٔ عشق ز لبخند تو چیدن بلدم
خنده کن تا بشوی...
گاهی امنیت همه اش خلاصه میشود به یک آغوش امن، به یک بوسه از ته دل، به یک دوستت دارم ناب از شخص مورد نظر، به یک دلم برایت تنگ شده، به یک چشم هایت چرا نم دارد؟، به یک من اینجایم، دلم آنجاست که تو هستی. امنیت ساده تر...
باران بهانه بود
شاید برای ما...
تا بشکفد غزل
از بوسه های ما!
باران بهانه بود
عاشق شویم باز
با خاطرات هم...
مثل قدیم... باز...
باران بهانه بود
تا مهربان شویم!
رنگین کمانِ عشق
در آسمان شویم!
باران بهانه بود
(لطفِ خدای خوب)
تا آشتی کنیم
با حرف های خوب!...
تورا همانند مهر خورشید که از گریبان شب بیرون می آید
تا باز با بوسه ای بر لبان صبح عاشق شود، دوست می دارم
ارس آرامی
هر وقت تو را می بینم ونگاهم به نگاهت گره می خورد
بوسه بر لبان تو می زنم
در آغوش تو آرام می گیرم
و صورتت را چنان زیبا نوازش می کنم
که خیالم راحت می شود
و می خواهم زمان به جایی برسد
که فقط من باشم وتو
وهزاران...