بیو عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو عاشقانه
✍ بستر آغوش:
بسترِ آغوشِ «تو»، چون خانه ی من می شود،
چشمِ قلبم، با صفای مِهر، روشن می شود!
آتشِ مِهرت، به جانم، چون زبانه، می کشد،
داغ تر، جامِ دلم، از هرچه گلخن می شود!
زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک غزل، کتاب نوای احساس
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
بکش با...
گفتم دل داده ای انکار نکن
بشنو از دل گوش به اغیار نکن
هر چه دل طعنه ز اغیار شنید
بعد از این توبه کن و زار نکن
بیا تا خانه را از گل بسازم
کنارش یک چمن سنبل بسازم
چه میدانی کجاها رفتم ای عشق
به دنبالت کجاها گشتم...
تو پچ پچ رودخانه و زمزمه ی آبشاری.
تو را با چشمان بسته باید شنید.
همین قدر ساده
و همین قدر زیبا.
ازدست تووقلب خودم خسته شدم ازعشق توکه باعث میشه گریه کنم ازدست توکه هردفه یک سازمیزنی هه دلت خوشه که دم ازاحساس میزنی ازدست دلم که مجنونته شاکیم یه لحظه هافکرمیکنم میدی بازیم
یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی
یادت بخیر یار فراموش کار من
قصه عشق
از ازل قصه ی عشق بر سند دل زده اند
عاشقان را عقل نیست ، چون عاقلان می زده اند
در نبرد عاشقی نیم بیشتر خونین جگر
آنان که شیطان صفت اند از پشت خنجر زده اند
سینه به سینه دست به دست گشته کتاب عاشقان
آنان که...
بیا به پنجره ی قلبم بنگر
به شعر عاشقانه در آن بنگر
آنجا عشق تو در هر نفسی دمیده است
و در سکوت عشق، صدای تو می رقصد.
دل تنگ تو ام
مثل کودکی که
روز اول مهر می گرید
از رفتن مادرش
من نیز
از مهر، نه ،
از بی مهری می گریم
حجت اله حبیبی
ولی من هنوزم دوسش دارم..
هرکاری میخوای بکن تنهابامن قهرنکن تنهایی می کشتم زندگیم زهرنکن حتمامیدونی گلم مرگ دله رفتن توهرچه می کنی بکن هرچه فقط عشقم نرو
چشمهای تو پاییزند
در برگ ریز این خیابانها
چه لبخندها که سرخ می ریزند
در بوسه باران
بر سنگفرش ها
لبانم را نارنجی می کنم
ترانه می خوانم
قدم زدن با تو می چسبد
در یک عکس سلفی...
........
فیروزه سمیعی
تا تو
راهی نیست .
حجت اله حبیبی
بهار می شکفد
پشتِ قابِ خاطره ها
حجت اله حبیبی