متن دلنوشته خاص
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته خاص
از یک جای یک جایی به بعد نشد از هیچ چیز حرف بزنم، چون هرکسی چیزی را نداشت و حرف زدن از آن، خاکسترِ حسرت هاش را شعله ور می کرد. از یک جایی به بعد ترسیدم بگویم بابا چه خوب که هستی ، چون کسی بود که پدر نداشت،...
همیشه یادت باشه موقع بارون بخندی
اره ابر گریه میکنه....
گل تشنگیش برطرف میشه، منم تنهاییم)
چون توی خاطرات با تو بودن جاری میشم...
مبینا سایه وند
مثل قهرمان فیلم های فارسی دهه پنجاه،
سیاه و سفید ولی رنگی خاطرخواه شدم!
ولی درست آخر فیلم که قرار بود با بوسه ای به هم برسیم
تا خواستم ببوس...م انقلاب شد!
ارس آرامی
و در آخر ندانستم
بغض عصرها
دلتنگیه شب ها
استرس فردا
خستگیه صبح ها را می دیدی و نمی آمدی؟!
یا مهدی ..........................................................
مبینا سایه وند
مرا از مرگ می ترسانی؟!!!!
مگر بی حسینم؟؟؟
*🖤 🖤 🖤☔️ 💜 🖤 🖤 🖤
بعضے ها هم درد هاشون ࢪو
مے نویسن داخل قلبشون 📖
با جوهࢪ اشکشون هم پاے \دࢪد نوشته\ ࢪو امضا مے کنن 💙
چه عجیب !)
❥ ⚫️ ❥☔️ 💜❥ ⚫️❥
سنگ کاغذ قیچے که بازے مے کࢪدیم 🤸🏼♂
هیچ وقت سنگ نمے آورد ..
میدونست ࢪو باختن خیلے حساسم،
مے گفت نشه یه وقت با این سنگ ببࢪم✋🏼
اونوقت بگی با سنگ دلت ࢪو شکوندم🙂. . .
خدایا
ازت ممنونم که نیمه پنهان مرا در روبرو ام قرار دادی
میدانم که میدانی چقدر خوشحالم
نگاه کن مرا...
هستم کنارت...
یک مردِ مغرورِ عاشق...
با لبخندی از جنس رضایت...
آغوشم را در انتظار تو باز گذاشته ام...
منم ؛ یک مغرورِ عاشق...
تمام من وابسته به هیچکس نیست...
دستی را نمیخواهم بجز دستان تو..!
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی
فکر کردن به پدر مثل گرمای کنار هیزمی سرخ شده از آتش، در یک روز سرد زمستانی است. امنیت در وجود پدر، مثل آغوش گرم مادری پر مهر، برای فرزندی ترسان از دنیای ناشناخته هاست
چشمانت آکسار
لبانت والیوم
دست هایت مورفین
قدم هایت دیازپام
یکهو بیا و کار را تمام کن...
ای
رفتنت
سیانور
یارم نقاش بود
و بسیار عاشق سیگار
گفتم مرا بکش و سیگار را ترک کن
سیگار کشید و مرا ترک کرد ...
وقتی که دنیای تو با یه نفر پرمیشه
ندیدنش تورو به سمت خطر هل میده
تصمیم بگیره واسه همیشه ترکت کنه
میمیره قلب عاشق لحظه مرگ توه ...