شعر سپید
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر سپید
تو را به اسم صدا زدم و
شتابان به سویت آمدم
ولی تو برعکس من
شتابان به سوی مدعی قدم برداشتی
آیا
شک داشتی
شیرین ترین و زیباترین زن دنیایی؟
و من
آغشته به خواستن وجودت شدم
حوای من بودی تو
منم آدم تو
چیشد هوای دیگر در سرت پر...
وقتی جهان ذره ذره از دست های تو می بُرید
من خانه ی مادرم را گم کرده بودم
و خانه ی تو ... دورتر از این بود.
رزا جمالی
در غیابِ من آسمان خاکستری ست
و ابرها مجروح.
بالشی دوخته است مادرم
برایِ خواب شماها.
رُزا جمالی
طهران شد تهران
اما رویایش همچنان
بی نقطه و ساده
برج میلاد فرزندش
هنوز هم مادرش را دوست دارد
بر روی دیوار های بازار کهنه
هنوز هم
مرگ بر شاه دیده می شود
هنوز هم تاریخ دیده می شود
قهوه های خیابان آرژانتین
دوباره تلخی را
فراموش کرده اند
خط...
بالشهای خیس
شانه هایم را کولی می دهد
تا ابرهای بالا
می رود
می رود
قسمتی از تو
کنار باغچه ی خرمالو
تکه ای ابر می ماند
پاییز کوچیده....
تو
رفته ای با ؛
ترکه های انار
به پاهایم میکوبم
که صندل های تابستانی
تو،
جایِ پای ت
را می بوسد!
در معبدِ من می میرند
تمام بولهوسی های جهان!
من راهبه ئی هستم که
آخرین عبادتگاه ساخته شده ام
طرح ست از یک حسِ گمشده.
در مرهمی آغوش،
به پیچیدگی هائی برخورده ام
که رمزِ بوسه هایت را
دنبال می کند!
به جغرافیائی آشنا
هدایتم باش!
(زانا کوردستانی)
بلاهت
داسی هولناک وُ گُنگ
کابوسی شد که،
به کمین گل رفت ...
و سَر زد
در صبحی تازه دمیده
غنچه ای نو شکفته را!!!
آه...
به کدامین گناه؟!
مگر عاشقی
در اندرونی ی سیاهت
جُرم بود؟!
در تاریکخانه ی ذهنی پلید
--کارتُنک بسته از جهل!
گلبوته ای معصوم
وجودش...
- باور کنید:
من،،،
مترسکی هستم،
در جالیزاری دور وُ،
متروک!
کلاغ های لعنتی،
با سُخره ای فجیع
کنارم می نشینند!
و خیره مى شوند،
به دکمه های پیراهنم
که پر از تنهائی ست!
و منقار می کوبند
بر کلاه پوسیده ی من...
آه،،،
اگرچه فارغ از چیستی ام،
خرسندم...
- خوبم، تو چطور؟!
خوبم؛
شبیه فانوس کنج انباری،
که دل پری از لامپ ها دارد
خوبم،
شبیه گلدان کنار پنجره
که با حسرت
گل های آفتابگردان مزرعه را نگاه می کند
خوبم؛
شبیه قایقی پیر
در خشکی
که می داند دیگر به آب نمی اُفتد
خوبم؛
شبیه کاسِتی
که...