متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
من از تو آویخته ام ، از چادر نماز شبت
که پر از شکوفه های بادام است.
دوست دارم تمام نفس هایت را در گوشم زمزمه کنی ، ای روح مقدسی که تسخیرم کرده ای.
شاید آدمی به زمین تبعید شده است، اما من بهشت را روی همین زمین یافتم....
در این لحظه از زندگی احساس میکنم دلم بی تاب حضور هیچکس و هیچ چیز نیست ! گویی روحم در سبک ترین حالت خودش به سر میبرد ، رها از هرآنچه که هست و نیست ! شیرین بودن لمس این احساس آنجایی هست که تو ، مسیری سرشار از طوفان...
امروز صبح زود برای انجام کارهایم بیرون زدم ، مترو به قدری شلوغ بود که ذهنم پر از گره های متعدد شد ، من همیشه در جاهای شلوغ به خاطر اهمیتی که به ویژگی های مختلف آدمها میدهم، ذهنم بیش از اندازه درگیر میشود ! مثلا ترکیب رنگ لباس هایشان...
همه احساسات ما در شب پررنگ تر هست ، چشمهایت را میبندی و خاطره ها یکی یکی از جلوی چشمانت رد میشوند ، و تو میرسی به این حرف که در عاشقی کردن شب هایش سخت است ، روز که میشود منطق حکم فرما مطلق است و تو به بهترین...
فکر کنم ، مهم ترین چیزی که سالهاست
باعث میشه در هر مسیری که قدم بر میدارم
با وجود خستگی ها ، محدودیت ها ، اتفاقات ریز و درشتی که برام پیش میاد کم نیارم و جا نزنم ، عشق بوده .عشق همیشه هم اینطور نیست که سر به هوات...
غرق در افکار خودم بودم که صدای فندکش توجهم رو جلب کرد ! با آشفتگی و خستگی که در چهره اش میتونستم احساس کنم ؟ سیگارش رو روشن کرد و با تمام رگ و ریشه های تنش یه پُک عمیق زد ! پر ازحرف بود پر از ناگفته هایی که...
دلا، جانا
در دیاری که عشق ،در جست و جوی معنا و مفهوم بود
دل عاشق مطلب .......
فاطمه مهری
بیا ای آفتاب صبح مرداد
بتاب ای چشم شهلای پریزاد
برقص ای شاخه ی شمشاد در باد
بخوان از عشق چون شیرین و فرهاد
«تولد مردادی های عزیز مبارک»
بهزاد غدیری شاعر کاشانی
اگر ویرانه ام از غم به غم آبادِ آبادم
دلم گر شد اسیرِ عشق جانا سروِ آزادم
نگاهم خیس و غمباراست اگر درکنجِ تنهایی
تو گویی چون شَباویزَم که با اندوه همزادم
ز سوزِ هجر می سوزد پر و بالم چو پروانه
از آن ساعت که یکباره به دامِ عشق...
عشق نخواهی فهمید
تا آن هنگام که؛
صدای جانم گفتنی
به لرزه درآورد بند بندِ وجودِ ویران شده اَت را!
و تا وقتی که جوابِ شب بخیرت بشود؛
عاقبتت بخیر گلم
همان عاقبتی که؛
تو را سرگردانی مبتلا به جنون خواهد کرد؛
دربدر در پِیِ یافتنِ هر ذره ای
شاید،...
و هرگز؛
از عشق نخواهی فهمید
تا آن هنگام که؛
صدای جانم گفتنی
به لرزه درآورد بند بندِ وجودِ ویران شده اَت را!
و تا وقتی که جوابِ شب بخیرت بشود؛
عاقبتت بخیر گلم
همان عاقبتی که؛
تو را سرگردانی مبتلا به جنون خواهد کرد؛
دربدر در پِیِ یافتنِ هر...
ای آنکه دل را میبری جانم ببر در راه خود
تنهای تنها مانده ای ما را ببر همراه خود
شعر تو طغیان میکند اعجاز موسی میکند
در مسیر گردش اش با دل مدارا می کند
آتش عشقت در تنم لبریز شد از چشم ترم
آقا تو را گم کرده ام...
همه چی به وقتش قشنگه! توجه کردن، عشق ورزیدن باهم بودن،کنار هم بودن، همه چی طی زمان به مرور تغییر می کنه
حتی عشق ها، دوست داشتن های بی مثال! چه عاشقانه های داغ و سوزانی دیدیم که به مرور سرد شدن، زمان هیچوقت ساکت نمیمونه! همیشه حرفی داره برای...
عشق معنایش را از دست داد
دوست داشتن
مهربانی ...
وفا ، خوبی
رنگش را باخت
نگرانِ بچه های این دوره و زمانه ام
روزی اگر بخواهند از عشق بگویند
نقاشی اش را چه رنگی خواهند کشید
رعنا ابراهیمی فرد
اگر تو، درد عشقی، من عاشقی شیدایم
اگر تو باده ی عشقی، من از ساغر نگاهت مست و رسوایم.
...
اگر تو، گلی، من پروانه ام
می نوشم شهد شیرین تو را،
عشق و دلداریت را.
...
اگر تو، باغ خشک و زردی،
من باران اشک بر سرت می بارم،...
گفت:
چرا بعد از این همه دردی
که از عشقش کشیدی دوباره دلتنگی
گفتم:
عشق همچو چاقوی برنده حمله می کند
گاه به خاطراتت گاه به قلبت