متن غزل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غزل
برکه آبی پا به آهم، ماهرویم می رود
آه! می بینم به آهی آرزویم می رود
«گندم از گندم بروید» وای بر من پس چه شد؟
هر سپیدی می نویسم شاملویم می رود
من مترسک، من گُنه کاری که جرمش عاشقیست
دوست دارم گندمت را، دار سویم می رود
فرق...
جنگ یخی
مرا بشناس، دلتنگ یخی را
درون سینه ای سنگ یخی را
گمان کردی که آدم میشوم من؟
ببر از یادت این منگ یخی را
خودت گفتی که با سرمای بهمن
خدایت داده این رنگ یخی را
میان آن همه آدم صدا کرد
تو ی دیوانه ی لنگ یخی...
چه می خواهی
از این آلون ویران° سقفِ ناقابل چه می خواهی
تو از دشت تگرگ اباد بیحاصل چه می خواهی
به روی زخم تاولسوز هر دریاچه ای دیدی
نمک باریده, از شنزار بی ساحل چه می خواهی
من از جغرافیای زرد و سرخ آباد خورشیدم
تو از دهلیز نوشانوش...
سر به روی شانه ام بگذار با من گریه کن!
غصه دارد قصه ام ای یار با من گریه کن!
نارفیقی می کند این روزگارِ لعنتی
می رسد پایم به چوبِ دار! با من گریه کن!
سایه ای از پشت سر با خنده فحشم می دهد
می زند سنگی به...
دست بی نمک
عقلم حریف سرسر دیوانه ات نشد
اشکم بهای خنده ی مستانه ات نشد
ای نارفیق خاطره های جوانی ام
عمرم کفاف خواندن افسانه ات نشد
شمعم که انعکاس نم اشک حسرتم
آئینه دار هر شب پروانه ات نشد
در حیرتم که دل غرق خون ما
نام آشنای...
درگیر تردیدم میان راه و بیراهم
گاهی تو را می خواهم و گاهی نمی خواهم
از دور ، مثل قله ای سر سخت و مغرورم
افسوس در عمق نگاهت ، کوهی از کاهم
از خود مکدر میشوم وقتی نمی فهمم
در کار خلقت چیستم ...؟ آیینه یا آهم
در دست...
صحن قشنگت یا رضا دل رابه یغما می برد
رنگ طلای گنبدت ، دل از دو دنیا می برد
ای هشتمین ماه ولا ، فرزند نیکوی علی
نام خوشت هوش از سر اهل ثریا می برد
مبهوت خیل زائرین، هفت آسمانها و زمین
خاک تو را هر زائری با قلب...
صبح بی ترانه
باران دانه دانه رهایم نمی کند
این ابر بی نشانه دوایم نمی کند
مثل کویر داغ تبالوده ام که باز
یک رود عاشقانه صدایم نمی کند
از بسکه خورده ام غم ایام رفته را
صد بغص بی بهانه رضایم نمی کند
با زورقی شکسته به دریا زدم...
غزل های درد
لیلی بخوان دوباره غزل های درد را
پس لرزه ی فلات گسل های درد را
بهتر ز هر کسی تو برایم ترانه کن
حال و هوای ضرب مثل های درد را
اینجا اگرچه بوسه به پیغام تللری
پرکرده چشم و گوش پچل های درد را
آماد کن...
جان من سنگدلی ، عاشق به تو بودن غلط است
می کشی آخر ، جان به تمنای تو بودن غلط است
در وجودم اثر مهر تو یک خبط مگوی است
تشنه ی تابش پنهان تو بودن غلط است
ای شعر ترین ! سخت ترین قافیه ! دریاب
سوگند به غزل...
حر
اسیر ساحت حیرانی تو خواهم شد
مقیم کوچه بارانی تو خواهم شد
تب ضیافت عشق و بهانه نزدیکست
شبی روانه مهمانی تو خواهم شد
برای تشنه لبانت کسی چه می داند
چگونه موج پریشانی تو خواهم شد
تمام مسک من حرمت وفاداری است
مرید بی سر و سامانی تو...
من بغض ها بسیار و خیلی کم تبسم دیده بودم
چون زندگی را مثل دریا با تلاطم دیده بودم
آتش گرفتم از غمم هرروز هرشب لحظه لحظه
بی رحم بودن های بد از دست هیزم دیده بودم
هرجا نگاهی خسته دیدم خنده بخشیدم همیشه
با هر سلامم طعنه های بی...
نگرفتی
گفتی که غبار از رخ ایام بگیری، نگرفتی
از حال و هوای دلمان وام بگیری، نگرفتی
پرواز دل انگیز تو را روی سرم دیدم گفتم
برگردی و جائی لب این بام بگیری، نگرفتی
پلکی زدی و آینه ها غرق تماشای تو گشتند
گفتم که دمی با خودت آرام بگیری،...
🌿🌿
شاه بیت غزلم گیر دو چشمان تو شد
دل غمدیده ی من بند به زندان تو شد
روزهایم همه رفتند و غمت باقی ماند
چشم هایم به رهت مانده و گریان تو شد
همه جا پر شده بود از بدی و ظلم و جفا
خوبی و مهر و صفا...
نخل ارمیده
صیاد می شوم که تو آهوی من شوی
فریاد می شوم که تو کوکوی من شوی
ویرانه گشته ام ولی از فصل دیگری
آباد می شوم که پرستوی من شوی
من یک چنار خشک تو مثل صنوبری
شمشاد می شوم که به پهلوی من شوی
با چین دامنت...
🍁تمام من برای توست🍁
دلیل جوشش غزل وجود چشم های توست
معنای من برای تو بودن به زیر پای توست
سنگین نگاه میکنی وقتی که خالی از منی
بگو چگونه جان دهد جانم فقط برای توست
نوای دلنشین تو پر است در تمام من
سکوت می شوم فقط تمام من...
دلم با سرودنت شاد است
شنیده ام که تو هم عاشقانه می گویی
سروده های قشنگ و دلانه می گوئی
اگر چه دلبر و نازی شنیده ام گاهی
برای حال خودت دلبرانه می گوئی
سحر به پنجره عطر ترانه می پاشی
به گوش زنجره شعر شبانه می گویی
به هرچه...
همیشه آرزو کردم برایت بهترین ها را
چنان مجنون که می خواهد فقط لبخند لیلا را
اگر چه در نظر داری کمال و حسن یوسف را
ولی او چون تو می خواهد یکی مثل زلیخا را
بهای عشق سنگین است و از آن بی خبر ماندی
به دریا کی زدی...
غنیمت است
دستی به شانه تو رساندن غنیمت است
در اشتیاق روی تو ماندن غنیمت است
دیوانه کن به نغمه ی شوریده ات مرا
با عمر رفته مرثیه خواندن غنیمت است
سرمست خوشه خوشه انگور شهوتم
تاکی کنار بیشه نشاندن غنیمت است
وقتی که بال من لب بامت شکسته شد...
دانه سرخ انار
بیا ترانه ای از نوبهار هم باشیم
کمی نشانه ای از لاله زار هم باشیم
بسوی جاده ای از آروزی خوشبختی
سری به شانه بی غمگسار هم باشیم
برای جستن صبح و نشانه خورشید
شبیه سایه هم همقطار هم باشیم
به لحظه های پر از نعره های...