متن پاییز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پاییز
پاییز عزیزم سلام!
اینک که تو دوباره لنگان لنگان به استقبالمان می آیی،
دلم میخواهد تورا در آغوشم محکم له کنم...
اکنون به دیدار فرزند ارشدت، مهرِ جان آمده ام!
او در مهربانی هیچ چیزی کم ندارد.
تبریک میگویم بابت این تربیت!:)
پاییز عزیزم، اینبار تو عشق را به من...
صبح اولین روز پاییز...
یه جوریه انگار سالهاس منتظر
یکی موندم ولی نیومده، بین
برگای زرد درختا گم شده و
از سردی هوا ترسیده :)
ریحانه غلامی (banafffsh)
شب بخیرهای تو در پاییز
همان نمک و گلپر روی انار دانه دانه شده است
بدونش می شود ولی با او دلچسب تر است
ارس آرامی
باز بی من رد شد از این کوچه، او!
چشم هایم! چشم هایم تیز شد
باز انگاری توهم می زنم!
باز این رویا چه دردانگیز شد...
[دخترم:] بابا بیا صبحانه! / من،
همچنان با یاد او در کوچه ام...
(دخترم فهمیده حالم خوب نیست!)
چشم هایش از غمم لبریز شد......
پاییزان
مرا ببر به تماشا به فصل پاییزان
مرا بخوان به سرآغاز عاشقی، میزان
قدم بزن به خیابان شهر زیبایی
مرا ببر به سر کوچه ی دل انگیزان
تورا به هرچه انار نچیده ات سوگند
تورا به خاطر آشفته ی بلا خیزان
بیا و از سر مهر عاشقانه یارم باش...
متولد مهرم ؛
و ایمان دارم عاشق مهربان است مثل مهر ابان پاییز که رنگها را رنگ باخته و به زیر پا کشیده تا مهربان می شود و به عشق خود اذر میرسد...
مهربان که باشی عشق تو را خواهد یافت...
پاییز باید سرد باشد
به سردی نگاه آخرت!
پاییز باید تلخ بگذرد
به تلخی حرف هایت!
شب های پاییز باید طولانی باشد و خاطره کشمان کند
مانند شب های روشن و تاریکی که برایم به جا گذاشته ای...!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
پاییز
امان از پاییز وقتی ابر دلتنگی گلویم را می فشارد وباران غصه از چشمانم سرازیر می شود کاش بودی تا دیگر بی هدف دل به جاده نسپارم....
حجت اله حبیبی
پاییز خان آخر نیست
پرستو ها ! درخت منتظر بازگشتتان می ماند تا برای ورودتان اسفند بر آتش بریزد..
حجت اله حبیبی
ای دخترک پاییز
چه بی وفایی
که عاشقان را پراکنده کردی
برگ از شاخه
قطره از ابر
پرنده از پرواز
پروانه از شمع
و بلبل را از گل
اما دل از دلدار عزای عمومی است.....
حجت اله حبیبی
پاییز
پاییز است که ازعشق لبریز است
وگرنه بهار آنقدر می ماند تا بپوسد زیر پای رهگذران.....
حجت اله حبیبی
هر لحظه منتظر پاییزم تا با تو برسد انار خندان ،پسته ی رفسنجان و پرتقال گیلان
راستی تو همیشه با مهر می رسی با کیف وکفش و جامدادی
کاش مرا نیز در قلبت جا می دادی تا با تو در کلاس عاشقی قدم بزنم زیر باران با نفس های گرم...
باد پاییز شده هم نفس خاطره ها
می برد این دل دیوانه ما را به خدا
باد پاییز پر از نغمه کوچ وسفر است
این دل زار و حزین است که باز بی خبر است
باد پاییز پر از رنگ پرستو دارد
میل پرواز به دریاو لب جو دارد
باد...
پاییز
سرشار از رنگ های گرم ، خوب می آموزد عشق ومحبت را
بیایید آتشین باشیم ،گرمی فروزقلب دیگران ،از پاییز باید آموخت، نغمه ی محبت وشعر دل دادگی را وقتی در باد برگ هایش را پای کوبان به رقص وامی دارد تا شادی بخش قدم های رهگذران عاشق باشد.......
پاییز
می بافد گیسوان بید مجنون را
تازیر شلاق دلتنگی،
بر تن عریان درختان، تازیانه رنگ زند....
حجت اله حبیبی
پاییز
تفاهم برگ وباد
برای نابودی خاطرات
بی تو بودن است
وقتی خود را به جاده تنهایی ،
می سپاری...
حجت اله حبیبی
پاییز ،بهار رنگ رنگ است
زیباترین فریاد خاموش تفنگ است
پاییز اوج رنگهای بی بدیل است
آرامش دل های عاشق را دلیل است
پاییز پر ازرنگ بهار انتظار است
زیبا ترین رنگ گل وشور بهار است
حجت اله حبیبی
پاییز که می رسد
باد تازیانه هایش را بر تن درختان احساسم می کوبد، تا برگ برگ خاطراتت ،در هجوم دل تنگی، فرو بریزد وهوای ابری چشمانم مروارید اشک را بدرقه ی رفتنت کند ،قلبم از یورش تازیانه های باد به درد می آید وفریاد زنان تو را می خواند...