متن چامک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چامک
اینک در جهان،
صلح چون پروانه ای،
دنبال می کند،
حلقه ی گل بر روی تابوت انسان را ...
مهدی بابایی ( سوشیانت )
به حیرت و اندیشه نشسته ام،
که حلقه ی دستت بر گردنم،
آیا حلقه ی گل است،
یا دام و طناب دار !؟...
مهدی بابایی ( سوشیانت )
پاگُشایِ سپیده دمان است؛ شورِ نگاهت!
شیما رحمانی
شکست بغضِ قاصدک
بالا آورد آرزوها را؛ گلویِ باد.
شیما رحمانی
چه کسی می داند تیک تاکِ ساعت؛
ما را به کدامین لحظات وعده می دهد؟!
قربت یا غربت؟ شیما رحمانی
کفش هایش را دَمِ در گذاشت،
یکی عقب
یکی جلو
همیشه عادت داشت؛
پاهایش را در کفش ها، جا بگذارد!
شیما رحمانی
قدر دان ترافیک م
لحظه های با تو بودن
نعمتی ست
در نقمت مکث زندگی
ایست می طلبد
زمان
مریم جوکار دلآرام
فاجعه رفتنت
داغ تر از هرم مرداد
و زنی
که باد را
پشت پنجره
اوووووو می کند
-مریم جوکار دلآرام
حیاط خلوت خیالم
انتظار آمدنی را
می کشید
تا در حوض آغوشش
بشوید غم های دلم
آمدنت ترنم حیات بود
تا ناقوس مرگ را
در چشمان شبت
به خاموشی بسپارم
مریم جوکار دلآرام
درکدامین
شعر منی
بوی تو می دهند
واژه ها
صیدنظرلطفے (صابر)
بی پنجره
کارتون خواب
بی پنجره
آفتاب می جوید
کورمال کورمال
کویر خشکیده ام
سبز می شود
از کتاب عشق