نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
قبوڸ ڪڹ چشم هایت شور است هر چہ بیشتر می بینمت تشنہ تر می شوم ... ️️️
گوشه ای کز کرده اند و لب به دندان می گزند چشم تو افزوده بر جمعیّت بی کارها
ای همه میل دل من سوی تو قبله جان چشم تو و ابروی تو...
تو فقط نگاه کن ... من دور از چشم همه به قربان تمام دردهایت میروم با لبهایم... با چشمهایم ... با حرف حرف احوال پرسی هایم ... همین که چشمانت را داشته باشم کافیست ...
ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی که چشمش وقت ِ گُلچیدن به چشم باغبان افتد
صدایت میزنم گوش بده ، قلبم صدایت میزند شب گِرداگِردَم حصار کشیده است و من به تو نگاه میکنم از پنجرههای دلم به ستارههایت نگاه میکنم چرا که هر ستاره آفتابیست من آفتاب را باور دارم من دریا را باور دارم و چشمهای تو سرچشمهی دریاهاست
برکه ای گفت به خود / ماه به من خیره شده است ماه خندید که من چشم به خود دوخته ام
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
چرا هر زنی زیباترین زن جهان نباشد؟ دست کم برای یک بار دست کم برای مدتی دست کم برای یک جفت چشم!
چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد
من کاری به دنیا و قانونش ندارم چشمای عشقم یه دنیاست قانونش هم اینه که مال من باشه
یه جوری تو رو میخوام عزیزم چشم همه حسودامون در آد...
به این پنجره سالهاست که چشم دوخته ام شاید یک پرده بیایی
بگذار چشم های تو ، ثانیه شمار عاشقیم باشند !!
دو قدم پیش بیا! اے قدمت بر سر چشم! دو قدم تا کہ تو را تنگ بگیرم بہ برم! تو بہ اندازه هر یک قدمم آتشی و من بہ اندازه هر یک نفست شعلہ ورم
هیچ زیبایی بهتر از یک دل مهربان نمی درخشد... در دورانی که همه به فکر چشم زیبا هستند تو به فکر نگاه زیبا باش
پشت زیباترین لبخند بیشترین رازها نهفته است زیباترین چشم بیشترین اشک ها را ریخته و مهربان ترین قلب بیشترین دردها را کشیده است
جمعه و دلتنگی و پاییز و چشمی خیس اشک کو طبیب حاذقی تا درد ما درمان کند؟؟؟
میروی از پیش چشم اما ز خاطر هیچوقت...!
بیخوابی /بسرش زده است/خواب/چشمهای تو/ رهایم نمیکند
دست بر نمی دارد / چشمم. نگاهم که می لغزد روی خواب پست و بلندت ذهنم/ شبانه باردار می شود و می دانم/ از فردا هر که می رسد او را غزل صدا می کند...!
به بعضیا وقتی همش بگی چشم کم کم دل شو می زنی می شی پشم! می بینی محبت زیادی و احترام زیادی از شیشه و کراک هم توهمش بیشتره. حواستو جمع کن...
فرق است میان آن که یارش در بر تا ان که دو چشم انتظارش بر در