شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
وقتی نسیم نیمه شباز باغ سیب برمی گرددراز از کنار زلف تو آغاز می شود...
به دوست گرچه عزیزست راز دل مگشای که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز...
خوش باش که هر که راز داندداند که خوشی خوشی کشاند...
زندگی ...مثل صبحرسمی آشناستو مانند غروبرازیست غریب !...
و عشقپنهانی ترین راز پاییز است...
بگذار گاهی جمله های عاشق کوتاه،از راز پنهان در سکوتت پرده بردارند...
درست شبیه مونالیزاآراممرموزپر حرفتو دوست داشتنے ترین راز جهانمے...
بدونِ فال رازم را فاش می کند،سُرخ ترین انار...
ساقه ی لادن در باد،وصیت نامه می نویسمبدونِ رازهایم...
پست ترین انسانکسی است که راز دوران دوستی رابه وقت دشمنی فاش سازد......
همهى ما در زندگی رازی ناگفتنی داریم، تاسفی چاره ناپذیر، رویایی دست نیافتنی و عشقی فراموش نشدنی ......
هر روز بیش از پیش به این راز پی می برم که تو دنیای من هستیولنتاین مبارک عشقم...
راز یک خانواده خوشبخت این است که اعضای خانواده یاد گرفته اند که به یکدیگر عشق بورزند...
زندگی آن رازی است که نهفته است به چشم گل سرخ...
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفتچه سخنها که خدا با منِ تنها دارد ......
عینکیبودنِاورازظریفیداردشیرمحبوسنباشدهمهراخواهدکشت!...
به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذارجواب داد فلانی ازان ماست هنوز...
عاشقانه،دردره هاوکوه هانسیمی رازگونه برمامی آیدومی گذرد... درسکوت،ناگاه کنار همرازی را می گشائیم....
و عشقپنهانی ترین راز پاییز است......
امروز روز تولد توستو من هروز بیش از پیش به این راز پی میبرمکه تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازیتولدت مبارک...
امروز روز تولدم است و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرمکه خلق شده ام تا زیباترین لحظه ها را برای خود و جهان اطرافم رقم بزنم ....
چه خوش لحظه هایی کهدزدانه از همنگاهی ربودیم و رازی نهفتیم...
دوستش دارم ولیاین راز باشد بین ماهر کسی را دوست دارمزود شوهر میکند...
من ترسیدمو راز دوست داشتنت رامثل جنازه ای که هنوز گرم استدر خاک باغچه پنهان کردم......